با شما

Friday, February 16, 2007

psiphon

نکات امنیتی: کسانی که در کشورهای فیلتر شده هستید: ایمیل و نام واقعی،آدرس پستی،شماره تلفن،ای پی،وعکس خودتان یا هر اطلاعاتی که هویت شما را نشان دهد را به هیچ وجه پست نکنید
شما تحت نظرید کسانی که در کشورهای آزاد هستید:ایمیل خود را ننویسید،اسپمر ها (هرزنامه) در کمینند هر ارتباطی بین اعضا،اعم از به اشتراک گذاری ای پی یا یوزر و پسورد باید با ارسال پیام شخصی باشد (PM). هیچ ایمیل یا ای پی و نام واقعی یا هر اطلاعات شخصی دیگری در این فوروم مجاز نیست و در صورت مشاهده به وسیله مدیران حذف خواهد شد
هیچوقت به شخص دیگری اطلاعات شخصی خود را نگویید بعضی از اعضا جاسوس هستند خیلی در مورد دادن اطلاعات شخصی خود مواظب باشید بعضی از اعضا خبرچین هستند
اگر میخواهید با دیگر اعضا ارتباط داشته باشید یک حساب کاربری بسازید: 1-یک نام کاربری برگزینید که با نام اصلی شما ، شهری که در آن زندگی میکنیدیا هر اطلاعاتی که بتواند هویت شما را فاش کند هیچ شباهتی نداشته باشد 2-مطمئن شوید که ایمیل و وبسایت و آی دی مسنجر شما برای دیگران قابل دیدن نباشد.از ایمیل خود برای نام کاربری استفاده نکنید 3-بیان کردن کشوری که در آن زندگی میکنید ایرادی ندارد اما جزئیات شهر یا دانشگاهتان یا هر چیز مشابه دیگر را نگویید
آی پی (IP): مثل شماره تلفن شما در شبکه است و منحصر به فرد است،هر کامیوتر یک ای پی منحصر به فرد دارد.این ای پی و ایمیل های شما که فرستادی مثل اثر انگشت است و به پلیس بین المللی این اجازه را میدهد که شما را ردیابی کنند اکثر سرویس دهندگان ایمیل مثل یاهو یا هاتمیل این اثر انگشت را میفرستند طبق اطلاعات من ، جی میل ( www.gmail.com ) ، هاش میل ( www.hushmail.com ) و فست میل ( www.fastmail.fm ) تنها سرویس دهنگان بزرگی هستند که ای پی شما را مخفی میکنند و پلیس برای ردیابی شما کارش سخت میشود.هاش میل علاوه بر این ایمیل شما را کد هم میکند. توصیه:برای در امان ماندن از جیمیل یا فست میل یا هاشمیل استفاده کنید وقتی یک حساب کاربری یا یک میل انتخاب میکنید:با نام اصلی شما ، شهری که در آن زندگی میکنیدیا هر اطلاعاتی که بتواند هویت شما را فاش کند هیچ شباهتی نداشته باشد_________________

NO PRIVATE EMAIL ADDRESSES OR IP ADDRESSES ON FORUM

For those of you in Censored countries
DO NOT SHOW YOUR PRIVATE EMAIL ADDRESS ON THE FORUM
For those of you in Censored countries
1) Create an account on the forum
2) Post your request in the Wanted Psiphon Server forum
3) Ask for a username and password and the IP to be sent to you via Private Message.
4) Write down the User Name and Password and type the Link into your computer Browser.
5) Do Not post your email in the forum only in the Private Message
DO NOT SHOW YOUR PRIVATE IP ADDRESS ON THE FORUM
For psiphon server host
1) Create an account on the forum
2) Announce that you have a psiphon server available in the Psiphonode Owner forum.
3) When and if contacted by a (PM) Private Message in your account inbox. PM the User Name and Password and the IP to that requester .
4) Do Not post your email in the forum only in the Private Message
5) Do Not post your node IP in the forum only in the Private Message
Thanks for your help and be sure that you keep all private to ensure the best experience for the people you are providing this service for.
MyPsiphon Community_________________
MyPsiphon Community FAQ Post Rules psiphon Download Mirror
Back to top

psiphon

نرم افزار آنتی فیلتر سیفون { لینک سایت } به تاریخ اول دسامبر 2006 منتشر شده است. در این مقاله سعی می کنم به زبان ساده و محاوره ای اما از نگاه آکادمیک نقاط قوت و ضعف این نرم افزار بعلاوه نحوه کارکرد آن را شرح بدم. تا اینجا متوجه شدید که سیفون نرم افزاریست برای دور زدن فیلترینگ ولی چطوری کار می کنه؟ در ابتدا باید بگم در دنیای این نرم افزار آدما به دو دسته تقسیم میشن 1- اونایی که تو کشورهایی با اینترنت آزاد و بدون فیلتر زندگی می کنن مثل کشورهای اروپای غربی(سوئد، نروژ، آلمان و غیرو....) 2- کسانی که در کشورهای با فیلترینگ زندگی می کنن مثل ایران و چین و امارات. نکته اصلی اینجاست که کسانی که در داخل کشورهای فیلتردار هستند مثل ایران هیچگونه نیازی به نصب نرم افزار ندارند. بنابراین شما هیچ نیازی به رفتن به سایت سیفون و دانلود نرم افزار ندارید. پس الکی تکاپو نکنید! پس کی باید نرم افزار رو دانلود کنه؟ دسته اول یعنی کسانی که در کشورهای با اینترنت آزاد زندگی می کنن. من گیج شدم. چرا دسته اول باید اون نرم افزار رو دانلود کنن؟ مگه پولی بهشون می رسه؟ اصلا چه نفعی می برن؟ جواب این سوال ساده س. نرم افزار سیفون بر اساس احترام به حقوق بشر ساخته شده و طبیعتا انسان ها باید به هم کمک کنن. یک کاربر ایرانی مقیم هلند ناراحته که چرا بسیاری از دوستانش در ایران نمی تونن سایتهای فیلتر شده رو ببینن. این کاربر، اعتقاد داره این حق هم وطناشه که از اینترنت آزاد استفاده کنن، همین انگیزه باعث میشه تا این نرم افزار رو دانلود کنه. کاربر دیگری در آمریکاست. وقتی او خوابه، کامپیوترش بدون استفاده روشن مونده و او با نصب نرم افزار سیفون این امکان رو به هم وطنای ایرانیش میده که از طریق سیفون، فیلترینگ رو دور بزن. اما بریم سراغ نحوه نصب و استفاده از سیفون. یه بار دیگه یادآوری که کسانی که در ایران هستند و پشت فیلتر، نیازی به نصب نرم افزار ندارن. به موقعش میگم چطور شماها از سیفون استفاده کنید. نصب نرم افزار: از سایت مربوطه نرم افزار رو دانلود کنید. { آدرس لینک دانلود). و بعد با کلیک کردن روی آیکون نرم افزار اون رو نصب کنید. نصبش هیچ فرقی با بقیه برنامه ها نداره و خیلی هم راحته. بعد از اینکه نرم افزار نصب شد اون رو اجرا کنید. اجرای نرم افزار- مرحله اول: با اجرای نرم افزار پنجره ای برای شما باز میشه که در قسمت سمت راست اون سه دکمه start, stop, setup وجود داره. دکمه های استارت استاپ به واقع برای شروع کار نرم افزار و یا متوقف کردن اون هستند. گاهی اوقات شما می خواید استفاده از سیفون رو برای کسانی که به شما وصل شدن به دلایلی متوقف کنید و یا بر عکس شروع کنید از این دو دکمه استفاده می کنید. اما دکمه setup همون طور که از اسمش مشخصه برای تنظیمات هست. روش کلیک کنید. در قسمت بالایی آی پی شما نوشته شده. اصولا این نرم افزار در ابتدای امر آی پی شما رو می گیره از روی سیستم اما برای مطمئن شدن می تونید دکمه get my ip رو بزنید. شما به عنوان یک کاربر معمولی هیچگونه نیازی به تغییر سایر گزینه ها ندارید. پس الکی به بقیه ور نرید. اگر در قسمت پایین پنجره رو نگاه کنید یه لینک به شما داده مثل این : این آدرس همون آدرسی میشه که شما باید به دوستانتون بدید در ایران تا از طریق شما به سیفون وصل بشن. تا اینجا یک مرحله رو پیش اومدید. اما مرحله دوم تنظیمات: با کلیک کردن اوکی و بستن پنجره تنظیمات باز وارد پنجره اصلی میشید. حالا اگه دقت کنید در قسمت پایین پنجره، سه دکمه add, edit, remove وجود داره. این سه دکمه ای هست که شما برای مدیریت حساب کاربری برای کسانی که می خوان از سیستم شما استفاده کنن به کار می برید. برای اضافه کردن یک کاربر دکمه add رو بزنید. در پنجره باز شده از شما یک نام کاربری می خواد و پسورد که شما مثلا می نویسید مثلا nader و یه پسورد هم بهش میدید. دادن ایمیل و نام کامل نیازی نیست جز اینکه به شما در کنترل کاربرانتون کمک می کنه. اینو بعدا بیشتر بهش می پردازیم. حالا دکمه Ok رو می زنید. می بینید که کاربر nader به لیست کاربران اضافه شده. به شما تبریک می گم سیستم کاملا آماده استفادس. مرحله سوم یا کاربر فیلتر شده وارد میشود: خب شما اول یک لینک از آی پی خودتون ساختید(اینو تو مرحله اول شرح دادم) و در مرحله دوم هم یک حساب کاربری برای آقا نادر درست کردید که تو ایران پشت فیلترینگ نشسته منتظر. حالا یا از طریق ایمیل یا از طریق مسنجری چیزی، به ناصر میگی بیا که دیگه سماق مکیدن بسه. بهش اون آدرس لینک رو میدی مثل این که توی مرحله اول گفتم: [EDIT] بعدش بهش یوزر(شناسه کاربر) و پسوردی هم که ساختی میدی. حالا ناصر خوشحال می پره یه پنجره فایرفاکس یا اینترنت اکسپلورر باز می کنه و اون آدرس رو میزنه و می بینه که نوشته لطفا شناسه کاربری(یوزر) و پسورد خودت رو باز کن. خب یوزر و پسورد رو هم که داره( دقت کردی این همونیه که صاحب سیفون در مرحله دوم ساخته بود) وارد می کنه و بعدش یه پنجره میاد که بالاش یه نوار آبیه. حالا شما به طور کامل به اینترنت آزاد دسترسی دارید. تبریک میگم استفاده از سیستم تموم شد. به همین راحتی. حال کنید. تا اینجای مقاله به زبان بسیار ساده بحث کردم از این به بعد کمی تکنیکی میشه. و سعی می کنم مثل سوال و جواب پاسخ بدم. در سوالات زیر سیفون سرور کسیه که در خارج از کشور نشسته و دسترسی به اینترنت بدون فیلتر داره و نرم افزار سیفون رو با طی کردن مراحل بالا قابل استفاده کرده. سوال: سیفون چطوری کار میکنه؟ جواب: سیفون در واقع به عنوان یک پروکسی کار می کنه. کسی که در خارج از کشوره و به اینترنت آزاد دسترسی داره، به واقع کامپیوترش رو مثل یک پروکسی می کنه و شما از طریق آدرسی که می گیرید به کامپیوتر اون شخص وصل میشید و از اونجا اینترنت رو می گردید. سوال: من از کجا یه آدرس سیفون بگیرم؟ جواب: شما باید از دوستی درخواست کنید که در خارج از کشوره تا مراحل بالای این نوشتار رو انجام بده و به شما یه آدرس بده در غیر این صورت نمی تونید از سیفون استفاده کنید. سوال: آیا کسی که سیفون رو نصب کرده می تونه ببینه من چه سایتهایی رو دارم نگاه می کنم؟ جواب: بله می تونه ببینه هر کاربر به کدوم آدرسا سر زده. سوال: آیا استفاده از سیفون سرور باعث لو رفتن پسوردهای ایمیلم نمیشه؟ جواب: سوال خوبیه. چون سیفون به صورت پیش فرض از پورت 443 استفاده می کنه و این پورت اطلاعات رو کد می کنه پاسخ خیر است. بنابراین شما می تونید در صورتی که نرم افزار اجازه بده و ساپورت کنه این کار رو بکنید. سوال: اگر سیفون سرور کامپیوترش رو خاموش کنه چی؟ جواب: اگر سیفون سرور کامپیوترش رو خاموش کنه یا به طور دستی، دکمه استاپ نرم افزار رو بزنه دیگه شما نمی تونید از سیتسم استفاده کنید. پس کامپیوتر طرف مقابل باید روشن باشه و صد البته وصل به اینترنت. سوال: آیا این آدرس سیفون سرور برای همیشه ثابت می مونه یا هی تغییر می کنه؟ جواب: اگر شخص اجرا کننده سیفون که در خارج از کشور هست، از جایی اینترنت میگیره که دارای آی پی ثابت هست، بله همیشه آدرس سیفون سرور ثابته اما اگر آی پیش داینامیکه و هر بار که به اینترنت وصل میشه، اون آدرس هم تغییر می کنه چون اگر دقت کرده باشید، اون آدرس چیزی نیست جز آی پی طرف بعلاوه پورتی که داریم ازش استفاده می کنیم که در واقع پورت 443 هست. سوال: اگر آدرس تغییر کنه چطوری متوجه بشیم؟ جواب: اگر سیفون سرور از آی پی داینامیک استفاده می کنه می بایست هر بار که آدرس تغییر میکنه، از طریق ایمیل یا مسنجر به کاربراش آدرس جدید رو اطلاع بدیه. ولی دقت داشته باشید که یوزر و پسورد مثل قدیمه و هیچ نیازی به نگرانی نیست. سوال: آیا بیش از یک کاربر می تونه به سیفون سرور وصل بشه؟ جواب: بله. تا زمانی که سیفون سرور برای افرارد یوزر و پسورد بسازه اونا می تونن وصل بشن. مثلا من می تونم برای بیست تا از دوستام، بیست تا حساب بسازم و به همشون یوزر و پسوردش رو بدم تا استفاده کنن و هر کسی با حساب خودش وارد بشه. سوال: نمیشه یه یوزر و پسورد داد و همه با اون وصل بشن؟ جواب: چرا میشه اما من توصیه نمی کنم. دلیلش اینم که اگر زمانی یه وقت مشکلی پیش اومد شما حداقل بتونید پیگیری کنید که کدوم کاربرتون بوده که مثلا فلان سایت رو دیدن کرده و مشکلات ایجاد کرده. سوال: چه مشکلاتی ممکنه برای سیفون سرور پیش بیاد؟ جواب: 1- تصور کنید اگر من به عنوان سیفون سرور، بیست تا کاربر داشته باشم و اینا همشون آنلاین بشن و از سیستم استفاده کنن، طبیعتا از پهنای باند اینترنت من می گیره. بنابراین باید یک تعادل بین تعداد کاربر و پهنای اینترنت باشه. یک سناریو رو میگم. اینترنت من الان 10 مگابیت سرعت داره! تصور کنیم تمام کاربران من هم از ایران هستند(مثلا من بیست تا کاربر دارم) خب ایران هم که خدا زده تو سرش، اینترنتش زغالیه یه کاربر حداکثر بتونه با 5 کیلوبایت اطلاعات بگیره. خب 20 ضربدر 5 میشه 100 کیلوبایت در ثانیه اینا همزمان از اینترنت من استفاده می کنن. اینترنت من چقدر بود؟ ده مگابیت! خب کاربران من زیاد باعث مشکل در پهنای باند من نمیشن و برای همین از این نظر می تونه خیالم راحت باشه. پس برای این کار باید محاسبه سر انگشتی بکنید 2- قوانین شرکتی و کشوری: ممکنه یکی هوس کنه سیفون سرور رو روی کامپیوتر شرکتی که کار میکنه راه اندازی کنه. اون وقت جناب ادمین اون شرکت ممکنه یه چیزایی ببینه، و بیاد سراغت. ممکنه یه کاربر از خدا بی خبر مثلا بره سایتهای مربوط به آمیزش جنسی با کودکان ببینه. اون وقت ممکنه برای شما دردسر ساز بشه. برای رفع مشکل اول طبیعتا من توصیه می کنم سیفون رو روی کامپیوتر خودتون نصب کنید نه شرکت مگر اینکه خودتون ادمین شرکت باشید! برای مشکل دوم از کاربرانتون (که در واقع دوستانتون هستن چون این شما بودید که یوزر و پسورد رو بهشون دادید) خواهش کنید که به سایتهایی نرن که دیگه همه جای دنیا روش حساسیت دارن مثلا برن یه سایتی برای ساختن بمب! 3- سیفون سرور مورد حمله هکرها قرار بگیره: یک آدرس سیفون سرور در واقع آی پی شخص دوست شما در خارج از کشوره. بنابراین با لو رفتن این آدرس یک هکر خیلی راحت یه آی پی گیر آورده که می دونه می تونه بهش ور بره و بهش حمله کنه و غیرو... پس لطفا هوشیار باشید و آدرس سیفون سرور رو جلوی هر کسی وارد نکنید. سوال: آیا کاربر فیلتر شده می تونه یوزر و پسوردش رو به یکی دیگه بده؟ جواب: بله میشه ولی به هیچ عنوان این کار رو نکنید. من توصیه می کنم تا اونجایی که می تونید حتی وقتی توی کافی نت نشستید از زدن آدرس لینک و وارد کردنش یوزر و پسوردتون بپرهیزید. هیچ وقت، کنار کسی دیگه که نشستید این کار رو نکنید. حداقلش اینه که اون شخص آدرس لینک رو به دست میاره. سوال: تو سوال بالا گفتی که ممکنه یکی به یه طریقی(مثلا توی یه کافی شاپ) اون آدرس رو دید مگه چی میشه؟ جواب: اون آدرس به واقع حاوی آی پی شخص هست که قبلا توضیح دادم می تونه یه جوجه هکر هم ازش استفاده کنه و مشکلات ایجاد کنه. سوال: آیا سیفون رو میشه فیلتر کرد؟ جواب: این سوال خیلی هاست. برای فیلترینگ دو راه هست یکی اینکه عمو فیلترباف آدرس سیفون سرورها رو به دست بیاره. دوم اینکه پورت رو ببنده. در مورد اول عمو فیلترباف از کجا بفهمه اون آدرسا کجاست؟ از هیچ جا نمی تونه بفهمه. اینا آدرسهای وب سرور نیستن که بتونه ببنده. اینا آی پی آدمهای معمولی اون ور آب هستن بنابراین عملا این کار غیر ممکنه. در مورد دوم سیفون از پورت 443 استفاده می کنه، در این حالت ادمین isp می تونه پورت رو ببنده؟ این کار عملا غیر ممکنه چون الان اکثر سیستمهای ایمیل و سایتهایی که نیاز به یوزر و پسورد دارن از پروتکل https استفاده می کنن که از همین پورت استفاده می کنه بنابراین نمیتونه این کار رو بکنه مگر اینکه کلا بساط ایمیل و این چیزا رو تو ایران برداریم. کار دیگه اینکه ادمین نگاه کنه ببین ترافیک کدوم کاربر از این پورت استفاده می کنه. چون این پورتی نیست که شما به طور معمول استفاده کنید. اون وقت می تونه با نگاه کردن به لاگها بفهمه که آدرس سیفون سرور چیه. البته اگر بفهمه و فیلتر کنه، اگر آدرس سیفون سرور داینامیک باشه که در بالا توضیح دادم، اون وقت یه کار احمقانه رو انجام داده. در ضمن در صفحه تنظیمات سیفون شما حتی می تونید پورت رو هم تغییر بدید. این خیلی باحاله. البته اگر از سایر پورتها استفاده کنید، شاید روی سرعت و کیفیت کانکشن تاثیر بگذاره که از حوصله این مقاله خارجه. در این مقاله به طور ابتدایی و آسان نحوه استفاده از سیفون رو یاد گرفتید. در آخر خاطر نشان می کنم که این مقاله صرفا جنبه آکادمیک داره و به منظور آگاهی دانشجویان و افراد علاقه مند به شبکه و اینترنت به نگارش در آمده است. امید اینکه شاهراه اطلاعات بشری به صورت رایگان و برای همگان در دسترس باشد
http://blog.cyberpejman.com به نقل از وبلاگ یک وجب خاک اینترنت
Please read

psiphon

درود بر دوستان و همه کسانی که ميکوشند اين سد فيلترينگ را در کشورهای سرکوبگر و ديکتاتور کومونيستی و اسلامی بردارند. در اينجا سعی کردم تا روش کار با اين برنامه را برايتان توضيح دهم نخست بايد اين برنامه را، هم فردی که مواجه با فيلتريگ هست، و هم فرد ديگری که در کشوری که فيلترينگ در آنجا وجود ندارد، داشته باشند. پس از نصب برنامه، فردی که محدوديت فيلترينگ ندارد مثلا در اروپا با زدن کليد شماره 1 وارد صفحه اي ميشود که در قسمت شماره 2 يک اسم دلخواه و در قسمت 3 يک رمز دلخواه وارد کرده و کليد شماره 4 را ميزند. سپس کليد شماره 8 را بايد بزند تا مراحل برای کار تمام شود ((( لازم به تذکر است که در تمام اين مراحل حتماً بايد به اينترنت وصل بود ))) سپس دقيقاً مشخصاتی که در قسمت 2 و 3 نوشته بود ، همراه با آی پی آدرس خود، که با زدن کليد 5 در قسمت شماره 6 ميتواند پيدا کند ، را بايد برای فردی که مشکل فيلترينگ دارد فرستاده ( مثلا از طريق مسّنجر ) و آن فرد بايد دقيقاً مشخصات مذکور را در قسمتهای مربوطه بنويسد. يعنی ابتدا کليد 1 ،بعد وارد کردن اسم و پسورد در قسمت 2 و 3 ،سپس زدن کليد 4 ،بعد کليد 5 و سپس با پاک کردن، ای پی آدرس خود و جايگزين کردن ای پی آدرس شخص اول در قسمت 6 ، کليد 7 و بعد برای اتمام کار کليد 8 را زده تا ارتباط دو طرف بر قرار شود. از اينجا به بعد ميتوان به تمام آدرس ها اي که فيلتر ميشدند دسترسی پيدا کند. يعنی به صورت معمول با باز کردن يک صفحه اينترنت اکس پلورر و با نوشتن آدرس سايت مورد نظر ميتواند به راحتی به آن دسترسی امتحان کند http:// و يا www. پيدا کند، که بعضی از آدرس ها را بايد جهت باز شدن يا با دادن اميدوارم که دوستان تجربيات خود را در اختيار ديگران قرار دهند تا ديگران هم استفاده کنند

Thursday, January 11, 2007

هوشنگ ابتهاج (ه.الف.سایه

ارغوان


ارغوان شاخه همخون مانده من
آسمان تو چه رنگ است امروز؟
آفتابی ست هوا؟
یا گرفته است هنوز ؟
من در این گوشه که از دنیا بیرون است
آفتابی به سرم نیست
از بهاران خبرم نیست
آنچه می بینم دیوار است
آه این سخت سیاه
آن چنان نزدیک است
که چو بر می کشم از سینه نفس
نفسم را بر می گرداند
ره چنان بسته که پرواز نگه
در همین یک قدمی می ماند
کورسویی ز چراغی رنجور
قصه پرداز شب ظلمانی ست
نفسم می گیرد
که هوا هم اینجا زندانی ست
هر چه با من اینجاست
رنگ رخ باخته است
آفتابی هرگز
گوشه چشمی هم
بر فراموشی این دخمه نینداخته است
اندر این گوشه خاموش فراموش شده
کز دم سردش هر شمعی خاموش شده
باد رنگینی در خاطرمن
گریه می انگیزد
ارغوانم آنجاست
ارغوانم تنهاست
ارغوانم دارد می گرید
چون دل من که چنین خون ‌آلود
هر دم از دیده فرو می ریزد
ارغوان
این چه راز ی است که هر بار بهار
با عزای دل ما می اید ؟
که زمین هر سال از خون پرستوها رنگین است
وین چنین بر جگر سوختگان
داغ بر داغ می افزاید ؟
ارغوان پنجه خونین زمین
دامن صبح بگیر
وز سواران خرامنده خورشید بپرس
کی بر این درد غم می گذرند ؟
ارغوان خوشه خون
بامدادان کهکبوترها
بر لب پنجره باز سحر غلغله می آغازند
جان گل رنگ مرا
بر سر دست بگیر
به تماشاگه پرواز ببر
آه بشتاب که هم پروازان
نگران غم هم پروازند
ارغوان بیرق گلگون بهار
تو برافراشته باش
شعر خونبار منی
یاد رنگین رفیقانم را
بر زبان داشتهباش
تو بخوان نغمه ناخوانده من
ارغوان شاخه همخون جدا مانده من

Tuesday, January 09, 2007

بن بست

گاهی مسیر جاده، به بن بست می رود
گاهی تمام حادثه، از دست می رود
گاهی، همان کسی که دم از عقل می زند
در راه هوشیاری خود مست می رود
گاهی، غریبه ای، که به سختی به دل نشست
وقتی که قلب خون شده بشکست، می رود
اول، اگر چه با سخن از عشق آمده
آخر، خلاف آنچه که گفته است، می رود
وای از غرور تازه به دوران رسیده ای
وقتی میان طایفه ای پست می رود
هرچند مضحک است و پر از خنده های تلخ
بر ما هر آنچه لایق مان هست، می رود
گاهی، کسی نشسته، که غوغا به پا کند
وقتی غبار معرکه بنشست، می رود
اینجا، یکی برای خودش حکم می دهد
آن دیگری، همیشه به پیوست می رود
این لحظه ها، که قیمت قد کمان ماست
تیری است بی نشانه، که از شست می رود
بیراهه ها به مقصد خود ساده می رسند
اما مسیر جاده، به بن بست می رود
وای از غرور تازه به دوران رسیده ای
وقتی میان طایفه ای پست می رود
هرچند مضحک است و پر از خنده های تلخ
بر ما هر آنچه لایق مان هست، می رود

Sunday, January 07, 2007

بال در بال


اشعاری از ه.ا.سایه از زبان وی، با همراهی تار استاد لطفی و ضرب محمد قوی حلم

(لینک غیر مستقیم-mb56 - دانلود ، ( زمان فیلم: 48 دقیقه
http://www.fareedoffline.com/بر گرفته از سایت

http://fileho.com/download/92b93f481269/bal-dar-bal-2(fareedoffline.com).wmv.html

Tuesday, December 19, 2006

Saturday, December 16, 2006

Tuesday, December 12, 2006

سه یار دبستانی؛ روایتی ر از وقایع 16 آذر1332

در دانشگاه تهران دو روز قبل از آن واقعه تلخ (14 آذر) زاهدى تجدید رابطه با انگلستان را رسما اعلام كرد و قرار شد كه «دنیس رایت» ، كاردار سفارت انگلستان، چند روز بعد به ایران بیاید. از همان روز 14 آذر تظاهراتى در گوشه و كنار به وقوع پیوست كه در نتیجه در بازار و دانشگاه عده‏اى دست گیر شدند. این وضع در روز 15 آذر هم ادامه داشت. رژیم شاه براى مسلط شدن بر اوضاع و حفظ سلامت (!) سفر نیكسون نیروهاى نظامى خود را در دانشگاه مستقر كرد؛ روز 15 آذر یكى از دربانان دانشگاه شنیده بود كه تلفنى به یكى از افسران گارد دانشگاه دستور مى‏رسد كه باید دانشجویى را شقه كرد و جلوى در بزرگ دانشگاه آویخت كه عبرت همه شود و هنگام ورود نیسكون صدها خفه گردد و جنبنده‏اى نجنبد... آذر سال 32 بود؛ نه! دو ماه قبل از آن، تاریخ 16 مهر 32. بیشتر از 50 روز از كودتاى آمریكایى ارتشبد زاهدى نگذشته بود. مردم هنوز درك كودتا برایشان سنگین بود. اولین تظاهرات یك پارچه مردم علیه رژیم كودتا در همین روز اتفاق افتاد؛ دانشگاه و بازار به طرفدارى از تظاهركنندگان اعتصاب كردند. تظاهرات به قدرى سنگین بود كه كودتاچیان وارد معركه شدند و طاق بازار را بر سر بازاریان خراب كردند و دكان‏هاى آنان را به وسیله مزدوران خود غارت كردند. 16 آبان سال 32 بود؛ كابینه زاهدى و دولت انگلستان براى تجدید روابط ایران و انگلستان كه در جریان ملى سازى نفت قطع شده بود، مخفیانه شروع به مذاكرات كردند. در تاریخ 24 آبان اعلام شد كه نیكسون معاون رئیس جمهور آمریكا از طرف آیزنهاور به ایران مى‏آید. نیكسون به ایران مى‏آمد تا نتایج «پیروزى سیاسى امیدبخشى را كه در ایران نصیب قواى طرفدار تثبیت اوضاع و قواى آزادى شده است» (نقل از نطق آیزنهاور در كنگره آمریكا بعد از كودتاى 28 مرداد) ببیند. دانشجویان مبارز دانشگاه نیز تصمیم گرفتند كه هنگام ورود نیكسون، نفرت و انزجار خود را به دستگاه كودتا نشان دهند. وقوع تظاهرات هنگام ورود نیكسون حتمى مى‏نمود. دو روز قبل از آن واقعه تلخ (14 آذر) زاهدى تجدید رابطه با انگلستان را رسما اعلام كرد و قرار شد كه «دنیس رایت» ، كاردار سفارت انگلستان، چند روز بعد به ایران بیاید. از همان روز 14 آذر تظاهراتى در گوشه و كنار به وقوع پیوست كه در نتیجه در بازار و دانشگاه عده‏اى دست گیر شدند. این وضع در روز 15 آذر هم ادامه داشت. رژیم شاه براى مسلط شدن بر اوضاع و حفظ سلامت (!) سفر نیكسون نیروهاى نظامى خود را در دانشگاه مستقر كرد؛ روز 15 آذر یكى از دربانان دانشگاه شنیده بود كه تلفنى به یكى از افسران گارد دانشگاه دستور مى‏رسد كه باید دانشجویى را شقه كرد و جلوى در بزرگ دانشگاه آویخت كه عبرت همه شود و هنگام ورود نیسكون صدها خفه گردد و جنبنده‏اى نجنبد... صبح شانزده آذر، هنگام ورود به دانشگاه، دانشجویان متوجه تجهیزات فوق العاده سربازان و اوضاع غیر عادى اطراف دانشگاه شده، وقوع حادثه‏اى را پیش بینى مى‏كردند. دانشجویان حتى الامكان سعى مى‏كردند كه به هیچ وجه بهانه‏اى به دست بهانه جویان ندهند. از این رو دانشجویان با كمال خون سردى و احتیاط به كلاس‌ها ‌رفتند و سربازان به راهنمایى عده‏اى كارآگاه به راه افتادند. ساعت اول بدون حادثه مهمى گذشت و چون بهانه‏اى به دست آنان نیامد به داخل دانشكده‏ها هجوم مى‏آوردند؛ از پزشكى، داروسازى، حقوق و علوم عده زیادى را دستگیر كردند. بین دست گیر شدندگان چند استاد نیز دیده مى‏شد كه به جاى دانشجو مورد حمله قرار گرفته و پس از مضروب شدن به داخل كامیون كشیده شدند؛ چون احتمال وقوع حوادث وخیم‏ترى مى‏رفت، لذا براى حفظ جان دانشجویان، دانشكده را تعطیل كردند و به آنها دستور دادند به خانه‏هاى خود بروند و تا اطلاع ثانوى در خانه بمانند. دانشجویان نیز به پیروى از تصمیم اولیاى دانشكده، محوطه دانشگاه را ترك مى‏كردند ولى هنوز نیمى از دانشجویان در حال خروج بودند كه ناگاه سربازان به دانشكده فنى حمله كردند. بهانه حمله آنان به دانشكده ظاهرا این بود كه در این گیر و دار دو دانشجوى رشته ساختمان به حضور نظامیان در دانشگاه اعتراض مى‏كنند. ارتشى‏ها براى دست‏گیرى آنان وارد دانشكده فنى وارد كلاس درس مهندس شمس مى‏شوند تا دانشجویان معترض را دست گیر كنند؛ وقتى مهندس شمس نسبت به حضور نظامیان در كلاس درس خود اعتراض مى‏كند او را با مسلسل به جاى خود مى‏نشانند و حتى یا شكنجه مستخدم دانشكده سعى مى‏كنند كه آن دو دانشجو را بیابند. رئیس وقت دانشگاه تهران براى اینكه جلوى ناآرامى‏ها را بگیرد، كل دانشگاه تهران را تعطیل كرد. حضور نظامیان در صحن دانشكده فنى باعث شد كه بین نظامیان و دانشجویان، زد و خورد شود. عده‏اى از سربازان، دانشكده فنى را به كافى محاصره كرده بودند تا كسى از میدان نگریزد. آنگاه دسته‏اى از سربازان با سر نیزه از در بزرگ دانشكده وارد شدند. اكثر دانشجویان به ناچار پا به فرار گذاردند تا از درهاى جنوبى و غربى دانشكده خارج شوند. در این میان بغض یكى از دانشجویان تركید و او كه مرگ را به چشم مى‏دید و خود را كشته مى‏دانست دگر نتوانست این همه فشار درونى را تحمل كند و آتش از سینه پرسوز و گدازش به شكل شعارى كوتاه بیرون ریخت: «دست نظامیان از دانشگاه كوتاه!» . هنوز صداى او خاموش نشده بود كه رگبار گلوله باریدن گرفت و چون دانشجویان فرصت فرار نداشتند به كلى غافل گیر شدند و در همان لحظه اول عده زیادى هدف گلوله قرار گرفتند. به خصوص كه بین محوطه مركزى دانشكده فنى و قسمت‏هاى جنوبى، سه پله وجود داشت و هنگام عقب نشینى عده زیادى از دانشجویان روى پله‏ها افتاده، نتوانستند خود را نجات دهند، مصطفى بزرگ نیا به ضرب سه گلوله از پا درآمد. مهندس شریعت رضوى كه ابتدا هدف قرار گرفته به سختى مجروح شده بود بر زمین مى‏خزید و ناله مى‏كرد، و دوباره هدف گلوله قرار گرفت. احمد قندچى حتى یك قدم هم به عقب برنداشته و در جاى اولیه خود ایستاده بود و از گلوله باران اول مصون مانده یكى از جانیان «دسته حاجیباز» با رگبار مسلسل سینه او را شكافت. بعد از پایان درگیرى‏ها احمد هنوز زنده بود؛ او را به یكى از بیمارستان‏هاى نظامى تهران منتقل كردند. در حالى كه در درگیرى‏ها لوله شوفاژ در مقابل احمد تركید بود و آب جوش تمام سر و صورت او را به شدت مجروح كرده بود با این حال مسئولان بیمارستان از مداوا و حتى تزریق خون به او ابا كردند و 24 ساعت بعد او مظلومانه شهید شد. مظلومیت قندچى به حدى بود كه حتى بعد از شهادت، به خانواده‏اش گفته بودند كه احمد را با دو شهید دیگر در امام زاده عبدالله دفن كرده‏اند. برادر شهید قندچى گفت: «بعد از این كه فهمیدیم احمد را در مسگر آباد دفن كرده‏اند با خانواده شریعت رضوى و بزرگ نیا به مسگر آباد رفتیم و قبر شهید را نبش كردیم و او را مخفیانه به امام زاده عبدالله بردیم و در آنجا در كنار دوستانش به خاك سپردیم.» در جریان درگیرى 16 آذر عده زیادى از دانشجویان كه تحت فشار و حمله قرار گرفته بودند به ناچار به آزمایشگاه پناه بردند. پس از ختم گلوله باران دقیقه‏اى سكوت، دانشكده را فرا گرفت. ناگهان میان سكوت ناله بلندى به گوش رسید كه مانند دشنه در قلب‏ها فرو رفت و از چشم بیش‏تر دانشجویان اشك جارى شد. ناله‏هاى بلند سوزناك مى‏فهماند كه عده‏اى مجروح شده‏اند و در همان جا افتاده‏اند. اولیاى دانشكده، مستخدمان و چند نفرى از دانشكده پزشكى مى‏خواستند مجروحان را به پزشكى برده معالجه كنند ولى سربازان با تهدید به مرگ مانع این كار شدند. بدن مجروحان در حدود دو ساعت در وسط دانشگاه افتاده بود و خون جارى بود تا بالاخره جان سپردند. بدین ترتیب سه نفر از دانشجویان (بزرگ نیا، قندچى و شریعت رضوى) شهید و بیست و هفت نفر دستگیر و عده زیادى مجروح شدند. خبر واقعه 16 آذر به سرعت در تمام تهران پخش شد. در روز 17 آذر تمام دانشگاه‏هاى تهران و اغلب شهرستان‏ها در اعتصاب كامل به سر بردند؛ حتى بسیارى از دبیرستان‏ها هم با تعطیل كردن مدرسه خود هم دوش دانشگاهیان در تظاهرات علیه فجایع 16 آذر و سفر نیكسون به تهران شركت كردند. براى كم رنگ كردن واقعه 16 آذر، جنایت كاران شروع به سفسطه كردند. در مقابل خبرنگاران گفتند كه: «دانشجویان براى گرفتن تفنگ سربازان حمله كردند و سربازان نیز اجبارا تیرهایى به هوا شلیك نمودند و تصادفا سه نفر كشته شد.» در همان روزها یكى از مطبوعات نوشت: «اگر تیرها هوایى شلیك شده، پس دانشجویان پر درآورده و خود را به گلوله زدند!» رژیم براى این كه واقعه 16 آذر زودتر از یادها برود از برپایى مراسم یادبود شهدا جلوگیرى كرد. برادر شهید شریعت رضوى مى‏گوید: «بعد از شهادت این سه تن به ما اجازه برگزار كردن شب سوم در خانه هایمان را هم ندادند؛ ولى در مراسم چهلم به خاطر پافشارى زیادى كه كردیم فقط 300 كارت كه مهر حكومت نظامى روى آن خورده بود به من دادند. هر كس مى‏خواست به طرف امام زاده عبدالله برود كارتش را كنترل مى‏كردند.» برادر شهید بزرگ نیا نیز مى‏گوید: «از طریق علم، شاه به پدرم تسلیت گفت و پیغام داد 200 هزار تومان خون بها بدهند كه جواب رد دادیم؛ بعد مى‏خواستیم مجلس ختم و شب هفت بگیریم، مخالفت كردند. تا این كه خودم پیش سرتیب بختیار فرماندار نظامى رفتم و متعهد شدم اگر اتفاقى افتاد خودم مسئول باشم.» درست روز بعد از واقعه 16 آذر، نیكسون به ایران آمد و در همان دانشگاه، در همان دانشگاهى كه هنوز به خون دانشجویان بى گناه رنگین بود دكتراى افتخارى حقوق دریافت كرد. صبح ورود نیكسون یكى از روزنامه‏ها در سر مقاله خود تحت عنوان «سه قطره خون» نامه سرگشاده‏اى به نیكسون نوشت. در این نامه سرگشاده ابتدا به سنت قدیم ما ایرانى‏ها اشاره شده بود كه «هرگاه دوستى از سفر مى‏آید یا كسى از زیارت بازمى گردد و یا شخصیتى بزرگ وارد مى‏شود ما ایرانیان به فراخور حال در قدم او گاوى و گوسفندى قربانى مى‏كنیم؛ آنگاه خطاب به نیكسون گفته شده بود كه «آقاى نیكسون! وجود شما آن قدر گرامى و عزیز بود كه در قدوم شما سه نفر از بهترین جوانان این كشور یعنى دانشجویان دانشگاه ».را قربانى كردند

شعری از سایه


دیباچه خون
.نه هراسی نيست
.پيش ما ساده‌ترين مساله‌ای مرگ است
.مرگ ما سهل‌تر از كندن يك برگ است
.من به اين باغ مي‌انديشم
.كه يكی پشت درش با تبری تيز كمين كرده‌ست
. نه، هراسی نيست
من هزاران بار
.تير باران شده‌ام
و هزاران بار
.دل زيبای مرا از دار آويخته‌اند
و هزاران بار
با شهيدانِ تمام تاريخ
خون جوشان مرا
.به زمين ريخته‌اند
سرگذشتِ دلِ من
زندگی نامه انسان است
كه لبش دوخته‌اند
زنده اش سوخته‌اند
.و به دارش زده‌اند
آه ای بابكِ خرم دين
تو لومومبا را مي‌ديدي
و لومومبا مي‌ديد
...مرگِ خونينِ مرا در بوليوی
:راز سرسبزی حلاج اين است
ريشه در خون شُستن
.باز از خون رُستن
در ويتنام، هزاران بار
زير تيغِ جلاد
.زخم برداشته‌ام
.وندر آن آتش و خون
باز چون پرچمِ فتح
.قامت افراشته‌ام
آه، ای آزادی
ديرگاهی ‌ست كه از اندونزی تا شيلی
.خاك اين دشتِ جگر سوخته با خونِ تو می‌‌آميزد
ديرگاهي‌ست كه از پيكرِ مجروحِ فلسطين شب و روز
.خون فرو می‌‌ريزد
و هنوز از لبنان
.دود بر می‌خيزد
.سال‌ها پيش مرا با كيوان كُشتند
.شاه هر روز مرا می‌كشت
و هنوز
دست شاهانه دراز است پی كشتن من
هم از آن دست پليد است كه در خوزستان
در هويزه، بستان، سوسنگرد
.اين چنين در خون آغشته شدم
وهمين امروز
با مسلمانِ جوانی كه خط پشتِ لبش
.تازه سبزی مي‌زد كشته شدم
.نه هراسی نيست
.خون ما راه دراز بشريت را گُلگون كرده‌ست
دست تاريخ ظفرنامه انسان را
.زيب ديباچه خون كرده‌ست
.آری از مرگ هراسی نيست
.مرگ در ميدان، اين آرزوی هر مرد است
.من دلم از دشمن‌كام شدن مي‌سوزد
مرگ با دشنه دوست؟
.دوستان! اين درد است
.نه هراسی نيست
.پيش ما ساده‌ترين مساله‌ای مرگ است
.مرگ ما سهل‌تر از كندن يك برگ است
من به اين باغ مي‌انديشم
.كه يكی پشت درش با تبری تيز كمين كرده‌ست
.دوستان، گوش كنيد
.مرگِ من مرگِ شماست
.مگذاريد شما را بكُشند
.مگذاريد كه من بار دگر
.در شما كشته شوم
منبع: کتاب "راهی و آهی" منتخب هفت دفتر شعر از "سایه".

Friday, December 08, 2006

Monday, November 27, 2006



بابک بيات آهنگساز ايرانی درگذشت

بابک بيات هم در زمينه آهنگسازی برای ترانه های پاپ و هم در زمينه موسيقی فيلم از برجسته ترين هنرمندان ايران در سه دهه اخير به شمار می رفت
بابک بيات، آهنگساز ايرانی، روز يکشنبه پنجم آذر ماه 1385 در سن 60 سالگی به دليل نارسايی کبدی در تهران درگذشت




Thursday, November 23, 2006

از مراسم بزرگداشت فروهرها جلوگيری شد
وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی مانع از برگزاری مراسم هشتمين سالگرد قتل داريوش و پروانه فروهر، حتی در
منزل شخصی آنها شد. اين دو شخصيت سياسی در پاييز ٧٧ توسط ماموران وزارت اطلاعات ايران به قتل رسيدند
پرستو فروهر امروز چهارشنبه به خبرنگار «ايلنا» گفت: به من رسما ابلاغ شده است كه امسال برگزاری مراسم بزرگداشت داريوش و پروانه فروهر حتی در خانه آنان ممنوع است.به گفته پرستو فروهر، از امروز صبح ماموران نيروی انتظامی دو طرف كوچه منزل فروهر را بسته‌‏اند و حتی از ورود اقوام نزديك به كوچه جلوگيری می‌‏كنند. مراسم هشتمين سالگرد قتتل پروانه و داريوش فروهر طبق برنامه قرار بود امروز (چهارشنبه) از ساعت ١٦ و ٣٠ دقيقه در منزل آن دو زنده‌ياد برگزار شود.پرستو فروهر روز گذشته درباره ممانعت وزارت اطلاعات از برگزاری مراسم يادبود به راديو "صدای آلمان" گفت: اين مراسم طبق سالهای گذشته نه تنها از سوی ما وابستگان خانوادگی آن دو عزيز، بلكه از سوی چهره‌های سياسی‌ـ اجتماعی اين جامعه اعلام شده بود و اينها صبر كردند تا ما اعلام عمومی بكنيم و بعد از آن اعلام ممنوعيت كردند. من نمی‌دانم چرا قبل از آن نگفتند. من كه از پانزدهم آبان اين تقاضانامه را داده بودم! اگر قرار بود ممنوع بشود، قبلش می‌گفتند تا ما چاره‌ی ديگری بيانديشيم. ولی بعد از اينكه دعوت انجام شد، ممنوعيت را به صورت ‌كامل به من ابلاغ كردند.پرستو افزود: در سالهای اوليه به ما مكان عمومی در مسجد فخر در نزديكی خانه‌ی پدر و مادرم می‌دادند. پدر و مادرم در اين محله‌ی قديمی سالهای سال بود كه ساكن بودند. علاقه داشتند به اين محله‌ی قديمی هدايت و فخرآباد. ما می‌خواستيم در همين محله مراسم‌شان برگزار بشود. بعد از آن ممانعت كردند. سالی در خانقاه صفی‌عليشاه گرفتيم كه با هجوم نيروهای فشار متاسفانه روبه‌رو شد. بعد از آن در حسينه‌ ارشاد گرفتيم و در طی دو سال گذشته به ما مكان عمومی برای برگزاری اين مراسم ديگر ندادند و ما در خانه اين مراسم را برگزار می‌كرديم كه امسال اينهم حتا ممنوع شد

Tuesday, November 21, 2006

زنگ خطر برای ایرانیان مقیم امریکا

بنفشه اخلاقی: براساس «قانون کمیسیون نظامی» هر فردی به هر بهانه ساده‌ای می‌تواند در خاک امریکا یا هر نقطه دیگر دنیا دستگیر ‏و برای مدت نامحدودی بازداشت شود. جامعه ایرانی مقیم امریکا بايد هر چه زودتر ‏درباره خطرات واقعی و احتمالی این قانون که آنها را تهدید می‌کند آگاه شود.‏
گفتگو با بنفشه اخلاقی وکیل مدافع حقوق مدنی در امریکا‏
گفتگو: سهیلا وحدتی
به دیدار بنفشه اخلاقی‎*‎، بنیانگذار «پناهگاه ملی حقوقی برای پیشبرد جامعه» ‏National Legal Sanctuary for ‎Community Advancement **‎، می‌روم تا درباره یک سازمان غیرانتفاعی برای کمک به بیماران مبتلا به ‏سرطان در ایران از ایشان مشاوره حقوقی بگیرم چرا که او را به عنوان تنها وکیلی که پس از 11 سپتامبر همه وقت ‏خود را صرف دفاع از حقوق مدنی ایرانی‌ها و آسیایی‌های مقیم امریکا می‌کند می‌شناسم‎***‎‏. بنفشه اخلاقی می‌گوید ‏که در حال حاضر زمان مناسبی برای هرگونه رابطه‌ای با ایران – حتی معصومانه ترین اقدام نیکوکاری- نیست. و ‏بهتر است صبر کنیم تا برداشت عمومی و خوانش حقوقی از «قانون کمیسیون نظامی» که در 17 اکتبر 2006 ‏تصویب شده، برای همه بطور یکسان مشخص و نهایی شود و جایی برای تعبیرهای متفاوت از آن باقی نماند. او ‏تاکید می‌کند که الان زمان حساسی است و برداشت‌های گوناگون از این قانون وجود دارد و باید دید که به پرونده‌هایی ‏که با توجه به این قانون شکل می‌گیرد، چگونه برخورد می‌شود زیرا شرایط کنونی بشدت قابل تحول است. بنفشه ‏اخلاقی مطالعات حقوقی دقیقی برروی این قانون داشته و به نظر او می‌توان از این قانون چنین برداشت کرد که هر فردی - اعم از شهروند امریکا یا مقیم یا حتی شهروند هر کشور دیگری - به هر بهانه ساده‌ای ‏می‌تواند در خاک امریکا یا هر نقطه دیگر دنیا دستگیر و برای مدت نامحدودی بازداشت شود. و به همین دلیل ‏اصرار دارد که جامعه ایرانی مقیم امریکا هر چه زودتر درباره خطرات واقعی و احتمالی این قانون که آنها را تهدید ‏می‌کند آگاه شود. اهمیت آگاهی رسانی به جامعه ایرانی-امریکایی در این زمینه را کاملا درک می‌کنم و قرار گفتگو ‏را می‌گذاریم. هنگامی که فرصت گفتگو دست‌می‌دهد، بنفشه از این قانون و دو موکل خویش که قربانی آن شده‌اند و ‏در خطر اخراج از امریکا قرار دارند می‌گوید. آنچه در زیر می‌بینید خلاصه صحبت‌های بنفشه اخلاقی است که به ‏فارسی ترجمه کرده‌ام.‏درباره قانون کمیسیون نظامیقانون کمیسیون نظامی‏‎ ‎‏(1) یا ‏Military Commission Act 2006‎‏ که توسط کنگره به تصویب رسید و در 17 ‏اکتبر 2006 با امضای رئیس جمهور جورج بوش بطور کامل تصویب شد، از نظر نقض حقوق بشر و بی‌اعتنایی به ‏حقوق مدنی شهروندان، بدترین قانون از لحاظ نقض حقوق مدنی است که در طول تاریخ امریکا به تصویب رسیده ‏است. از جمله دلایلی که بطور مختصر دراینباره می‌توانم بگویم اینهاست:‏● این قانون برای اولین بار حق فرد متهم در زمینه دفاع از خویش در مقابل دادگاه ‏habeas corpus‏ را ‏سلب می‌کند. بدین معنا که فرد ممکن است ناگهان دستگیر شده و به مدت نامحدود بازداشت یا از کشور ‏اخراج گردد بدون آنکه هرگز به وی یا وکیل او فرصت دفاع از اتهامات وارده در مقابل دادگاه داده شود.‏● این قانون اختیار مجازات زندان و حتی اعمال مجازات مرگ را به دادگاه نظامی مربوطه می‌دهد.‏● همه مقررات و معاهده‌های بین‌المللی - از جمله معاهده ژنو- در مقابل این قانون بی‌ارزش است و این ‏قانون همه آنها را زیر پا می‌گذارد. یعنی همه حقوق بشری که در معاهده‌های بین‌المللی محترم شمرده شده ‏و دولت امریکا هم بدانها متعهد شده است، در مقابل این قانون بی ارزش شمرده می‌شود.‏● این قانون در هر نقطه دنیا می‌تواند اجرا شود، یعنی احترام به حق حاکمیت کشورهای دیگر کاملا در این ‏قانون انکار شده است. دولت امریکا می‌تواند براساس این قانون شهروند هر کشوردیگری را که «رزمنده ‏دشمن» ‏‎ enemy combatant ‎تشخیص دهد، بازداشت و محاکمه و مجازات نماید.‏● گرچه ظاهرا شکنجه در این قانون منع شده است، اما آزار جسمانی و روانی در حد ظرفیت تحمل فرد متهم ‏مجاز است. یعنی شکنجه‌ای که اثرات زیانبار در «درازمدت» برروی فرد نداشته باشد، مجاز است.‏● هر فرد غیرنظامی که اقدامی انجام دهد که شاید در آینده به منافع امریکا لطمه بزند، مثلا فردی که الان ‏برای کودکی لباس می‌خرد که آن کودک در آینده ممکن است تروریست از آب درآید، می‌تواند به عنوان ‏یک عامل نظامی ‏military actor‏ محسوب گردد. معمولا رزمنده دشمن‎ ‎به کسی اطلاق می‌شود که عضو ‏یک ارتش سازمان یافته باشد و اگر اونیفورم ندارد، دست کم اسلحه دارد. اما بر طبق این قانون هرگونه ‏کمکی به اقدام علیه امریکا – حتی کمک مالی ساده– می‌تواند از فرد یک «رزمنده دشمن» بسازد. مادر ‏یک کودکی که از فرزند خود مادرانه مراقبت می‌کند، اگر آن کودک بخواهد در آینده وارد علمیات ‏ضدامریکایی شود، اکنون رزمنده دشمن محسوب می‌شود.‏● هیچ مقدار حداقلی برای جرم کمک مادی ‏material support‏ در تعریف این قانون وجود ندارد و هر ‏کمک کوچکی می‌تواند مشکل آفرین باشد.‏● کمک مالی یا خدمت به مخالفین دولت امریکا حتی اگر با زور و تهدید دیگران انجام شده باشد، قابل پیگرد ‏است. نمونه آن فردی است که توسط یک گروه نظامی به گروگان گرفته شده و برای نجات خود مبلغی را ‏به گروگان‌گیرها پرداخت کرده است، به خاطر پرداخت این پول متهم به اهدای کمک مالی به تروریستها ‏شناخته شده و اکنون در زندان بسر می‌برد.‏● هر قانونی در امریکا محدودیت زمانی دارد، حتی جرایم کیفری از جمله قتل و جنایت شامل مرور زمان ‏می‌شود. اما قانون کمیسیون نظامی به مقامات مربوطه اجازه می‌دهد که تا هر زمانی که لازم است به عقب ‏برگشته و گذشته فرد را بررسی کنند و از نتیجه کار خود بر علیه فرد استفاده کنند. ‏● باید توجه داشت که قوانین دیگری که پیش از این در همین زمینه تصویب شده است، از جمله قانون ‏ USA ‎Patriot Act ، ‏REAL ID Act ‎‏ ، و ‏CLEAR Act ‎، بطور مشابه اجازه بررسی سوابق فرد را به ‏طور نامحدود به دولت می‌دهد. بر اساس ‏REAL ID Act ‎‏ دولت موظف است که پرونده‌ی همه کسانی ‏را که به عنوان پناهنده در امریکا زندگی می‌کنند، مورد بررسی مجدد قرار داده و اگر هرگونه نشانه‌ای از ‏همکاری آنان با «تروریست‌ها» پیدا شد، آنان را از کشور اخراج نماید.‏● در تمام این قوانین، تعریف «تروریسم» بسیار سیال است و اصلا محدود به عملکردهای مشخص مسلحانه ‏نیست. این نکته خیلی اهمیت دارد. زیرا افکار عمومی مخالف تروریسم است، اما تعریف این قوانین از ‏تروریسم با برداشتی که در ذهنیت عمومی نسبت به تروریسم شکل گرفته بسیار متفاوت است.‏● پیش از این قوانین ضد تروریستی در امریکا به تصویب رسیده بود. اما حتی براساس همان قوانین، فردی ‏که در امریکا تقاضای پناهندگی کرده بود اگر متهم به جرمی در رابطه با تروریسم می‌شد، به دادگاه ‏پناهندگی بازگردانده می‌شد و دادگاه فدرال که بررسی این پرونده‌ها را به عهده دارد، دیگر برای این فرد ‏تشکیل نخواهد شد و دادگاه تعریف شده در «قانون کمیسیون نظامی» درباره وی تصمیم خواهد گرفت و ‏احتمال دارد که فرد یک راست به کشور زادگاه بازگردانده ‌شود، حتی اگر جان وی در آنجا در خطر باشد. ‏در مورد افرادی مثل فلسطینی‌ها که تابعیت کشور خاصی را ندارند، در بازداشت دائمی بسرخواهند برد. ‏● قانون جدید تنها برای پناهندگان و یا افراد دارای گرین کارت نیست. بلکه همه شهروندان امریکایی را در ‏بر می‌گیرد‎.‎‏ فراتر از آن، این قانون اصولا شهروندان هر کشوردیگری را نیز شامل می‌شود. مثلا اگر ‏فردی به سفارت امریکا در کشوردیگری مراجعه کند، این فرد می‌تواند همانجا در سفارت دستگیر شده و ‏برای مدت نامحدودی بازداشت شود. این قانون جدید، همه قوانین ملی کشورهای دیگر و احترام به حق ‏حاکمیت ملی کشورها را همچون قوانین بین‌المللی نادیده می‌انگارد.‏● یک نکته اساسی این است که بر اساس قانون جدید، دولت امریکا هیچ الزامی برای اثبات جرم فرد ندارد ‏بلکه هر گونه «اشاره» ‏indication‏ به اینکه وی اقدامی خلاف منافع امریکا انجام داده است، کافی است ‏تا فرد بازداشت و زندانی شود. حتی اگر هیچ سندی دال بر این اقدام فرد علیه امریکا هم وجود نداشته ‏باشد، این بر عهده متهم است که وقتی دستگیر شد ثابت کند که کاملا بیگناه است. البته اگر فرصتی برای ‏ثابت کردن در دادگاه داشته باشد که این امر قطعی نیست. حتی نقل قول از دیگران – که معلوم نیست تا چه ‏حد موثق است - می‌تواند به عنوان مدرک علیه متهم استفاده شود.‏● تنها مورد استثنا در این قانون برای استفاده از خشونت که پیگرد قانونی توسط دولت امریکا نخواهد ‏داشت، دفاع از«منافع اقتصادی شخصی» ‏personal economic interest‏ است. یعنی اگر یک کمپانی ‏بزرگ امریکایی مثل شرکت ‏Dole ‎‏ در امریکای جنوبی کارگران اعتصابی خود را به رگبار ببندد، تحت ‏این عنوان دفاع از منافع اقتصادی مورد حمایت قانونی قرار می‌گیرند. اما اگر آن کارگران برگردند و ‏اقدامی برعلیه این کمپانی انجام دهند، آنگاه کارگران دشمن منافع امریکا محسوب شده و می‌توانند تحت ‏پیگرد و بازداشت و محاکمه قرار بگیرند. درواقع این قانون حاصل اتحاد نامقدس سرمایه و دولت است که ‏هر کسی را در هر نقطه جهان تهدید می‌کند، ولی از منافع اقتصادی شرکت‌های امریکایی حمایت می‌کند.‏● تاکید این قانون بر این است که فرد مرتکب این اعمال یا از عواقب عملکرد خویش آگاهی داشته و یا ‏بایستی آگاه بوده باشد، ‏‎ knew or should have known‎، و در هر حال عدم آگاهی هیچ گونه دفاعی ‏برای متهم نخواهد بود.‏امکان دستگیری‌های دسته‌جمعی و بازداشت‌های گستردهاین قانون مثل یک تور ماهیگیری بسیار بزرگ است که امکان بازداشت دسته‌جمعی گروه زیادی را فراهم می‌کند. ‏یک بهانه ساده یا اتفاق کوچک ممکن است جرقه‌ای باشد که باعث شود این قانون در مقیاس وسیع به کار گرفته شده ‏و بسیاری از ما شهروندان امریکایی متولد کشورهای دیگر بازداشت و یا اخراج شویم.‏اولین قربانیان قانون جدید: شهروندان ایرانی-امریکاییدر حال حاضر دو پرونده علیه دو فرد ایرانی هست که ساکن همین منطقه هستند و هر دو بیش از بیست سال در ‏امریکا زندگی کرده‌اند. هنوز من از پرونده‌ي دیگری اطلاع ندارم، ولی به نظر می‌رسد که تعداد اینگونه پرونده‌ها ‏بزودی افزایش یابد. البته پرونده انجمن فارغ‌التحصیلان دانشگاه شریف هم هست که چندی پیش برای گردهمایی ‏سالیانه به امریکا آمده بودند، ولی برگردانده شدند. ‏اما برویم روی پرونده‌های دو فرد ایرانی ساکن امریکا که در حال حاضر من دفاع از آنها را به عهده دارم.‏پرونده اول: پیمان‏پیمان الان 40 ساله است. ایشان در سن شانزده هفده سالگی وارد امریکا شده، در امریکا تحصیل کرده، با یک خانم ‏امریکایی ازدواج کرده و تشکیل خانواده داده و به عنوان مهندس در کالیفرنیا مشغول بکار است. ‏قضیه این بوده که ایشان پس از ازدواج با یک خانم امریکایی گرین کارت گرفته است، اما پس از دریافت گرین ‏کارت، محل اقامت خود را عوض کرده و به همین دلیل هیچگاه نامه اداره مهاجرت را مبنی براینکه باید برای دائمی ‏کردن اقامت خود اقدام کند، دریافت نکرده است. از این رو، گرین کارت ایشان باطل شده و خود ایشان خبر نداشته ‏است. دستگیری و بازداشت وی هم به همین دلیل بوده است. ‏پیمان در سال 2002 به خاطر ثبت نام ویژه‎***‎‏ ‏Special Registration‏ خود را به مقامات اداره مهاجرت امریکا ‏معرفی می‌کند. در آنجا وی دستگیر می‌شود و نه روز از زندانی به زندان دیگر در امریکا منتقل می‌شود و حتی ‏برای چهار روز محل بازداشت ایشان مشخص نبوده چون در آن زمان گروه زیادی از ایرانیان زندانی شده بودند.‏دادخواستی که توسط وی در سال 2001 برای دریافت مجدد گرین کارت ارائه می‌شود به نتیجه نمی‌رسد. وی در ‏سال 2003 از کشور امریکا تقاضای پناهندگی می‌کند. ‏یکی از دلایل تقاضای پناهندگی توسط ایشان هواداری از سازمان فدائیان خلق بوده است. نکته اینجاست که ایشان در ‏آن هنگامی که هوادار این سازمان بوده، یک دانش‌آموز دبیرستانی 14 ساله بوده که فعالیتش محدود به پخش ‏اعلامیه‌های سازمان می‌شده است. و سازمان فدائیان خلق اکنون جزو هیچ یک از لیست‌های تروریستی کشورامریکا ‏یا حتی کشورهای کانادا، انگلستان، استرالیا و هیچ کشور دیگری نیست. اما دولت سندی را ارائه کرده که «اشاره» ‏به این دارد که این سازمان اقدامات خشونت آمیز انجام می‌داده است. ‏این سند یک خبر در سه پارگراف است که در ماه مارس 1981 رویتر به نقل از خبرگزاری پارس گزارش کرده ‏است که خبرگزاری پارس وابسته به خود رژیم بوده و موثق بودن آن زیر سوال است. اما متن خبر این است که دو ‏پلیس ایرانی در بیرون سفارت روسیه کشته شدند. خبرگزاری رسمی پارس گزارش داده است که نیروهای ‏ضدانقلابی مسئول این کار بوده‌اند. اعلامیه‌های سازمان فدایی در یک ساختمان در آن حوالی یافت شده و ارتش ‏زیرزمینی ارامنه که چند ترک را در اروپا ترورکرده‌اند مسئولیت این امر را به عهده گرفته است. در انتهای این ‏خبر آمده است که دو نفر از دزدهایی که به بانک دستبرد زده‌اند، دستگیر شده‌اند.‏تمام سند دولت امریکا بر علیه پیمان همین است.‏پیمان بخاطر ازدواج با این خانم امریکایی مسیحی و غسل تعمید داده شده است و اگر به ایران برگردد، طبق قانون ‏مجازات اسلامی در ایران که بر اساس شرع تنظیم شده است، بخاطر تغییر دین از اسلام به مسیحیت مجازات مرگ ‏در انتظار وی است. ‏در دادخواست پناهندگی در ضمن توضیح این نکته که چرا وی از کشور خارج شده، گفته شده است که وی هوادار ‏سازمان فدائیان بوده است. ایشان عضو یا مسئول یا همکار سازمان نبوده بلکه در آن زمان کودک دانش‌آموزی بوده ‏است. در دادخواست پناهندگی از دومورد فعالیت هواداری صحبت شده است.‏مورد یک – پیمان به همراه دوستش در مقابل دانشگاه تهران اعلامیه‌های سازمان را مبنی بر دعوت به تظاهرات ‏سازمان فدائیان پخش می‌کرده است که می‌دانیم در طول انقلاب همه گونه مردم در این تظاهرات شرکت می‌کردند. ‏در همین هنگام دو پاسدار سر می‌رسند و پیمان و دوستش را به کوچه‌ای برده و بشدت کتک می‌زنند که بالاخره با ‏دخالت عابرین جان این دو نجات پیدا می‌کنند. ‏مورد دو – زمستان سال بعد، پیمان در اتاق خودش مشغول تا کردن نشریه‌های سازمان بوده که برای فروش آماده ‏شود. پدر پیمان سرزده وارد اتاق وی شده و گوش او را می‌کشد و به او می‌گوید "خودت را به کشتن می‌دهی! ‏نمی‌بینی با مخالفین چکار می‌کنند؟" پیمان قبول می‌کند، اما اجازه می‌خواهد که نشریه‌ها را به دست افراد مربوطه ‏برساند. او با دوچرخه بطرف دانشگاه می‌رود، اما دیر می‌کند و هنگامی آنجا می‌رسد که همه دکه‌ها به هم ریخته شده ‏و دوستانش کتک خورده‌اند. او به دوستانش توضیح می‌دهد که پدرش مانع از فعالیت وی است و دیگر با آنها تماسی ‏نمی‌گیرد. ‏پدر و مادر پیمان او را به ترکیه و بعد نزد عمویش به امریکا می‌فرستند. پیمان در امریکا وارد دبیرستان شده و به ‏تحصیل خود ادامه می‌دهد و همانطور که گفته شد از آن زمان تا کنون ساکن امریکاست و به ایران بازنگشته است. ‏اما همین دو مورد فعالیت که در بالا گفته شد، باعث شده است که دولت امریکا با استناد به خبر رویتر ادعا کند که آن ‏پسربچه در آن زمان به یک سازمان متخاصم وابستگی داشته است. ‏اطلاعات دولت امریکا در این مورد از «منبع آگاهی درباره تروریسم» ‏Terrorism Knowledge Base ‎‏ (2) ‏کسب شده است که اتفاقا من نیز به عنوان وکیل مدافع پیمان همان منبع را مورد استناد قرار دادم زیرا در آنجا این ‏سازمان در هیچیک از لیست‌های سازمان‌های تروریستی قرار نگرفته است. قاضی به دلیل همین خبری که توسط ‏رویتر گزارش شده است، مجبور شد طبق قانون از حکم دادن درباره پرونده پیمان و قبول پناهندگی او خودداری کند. ‏این خبر رویتر که بر اساس گزارش خبرگزاری پارس وابسته به حاکمیت ایران بوده و فعالیت مسلحانه سازمان ‏فدائیان را ثابت نمی‌کند، به عنوان یک «اشاره» کافی شمرده شده و اکنون قاضی از ما می‌خواهد که خلاف آن را ‏ثابت کنیم.‏در آنجا من از مسئول پرونده پیمان پرسیدم: "آیا واقعا همین برای اثبات جرم کافی است؟" ‏وی به من پاسخ داد: "ما به عنوان مسئولین دولتی کافی است نشان دهیم که در پرونده ایشان اشاره به فعالیت خصمانه ‏علیه دولت امریکا وجود دارد. تمام!"‏بدین ترتیب، اثبات اینکه این «اشاره» بی‌اساس و بدون پایه است، برعهده متهم است که در واقع غیرممکن است!‏به بیان دیگر، اگر من در این پرونده موفق نشوم که بی‌‌پایه بودن این اشاره و بیگناهی پیمان را ثابت کنم، پیمان ‏رزمنده دشمن محسوب شده و پس از بیست و چند سال زندگی در امریکا از کشور اخراج می‌گردد. یعنی ابتدا طبق ‏قانون‌های مربوط به مهاجرت ‏Immigration and Naturalization Act ‎‏ و ‏REAL ID Act‏ اخراج می‌گردد، و ‏بعد بر اساس «قانون کمیسیون نظامی» پرونده وی دنبال شده و در صورت تمایل مسئولین مربوطه وی ‌می‌تواند ‏دستگیر شود و غیره.‏البته این را اضافه کنم که شانسی که پیمان آورده، این است که پرونده وی پیش از تصویب این قانون در دادگاه ‏جریان داشت، و اکنون به ما یک فرصت دیگر در دادگاه داده می‌شود وگرنه می‌توانست بدون دادگاه از کشور اخراج ‏شود.‏پرونده دوم: بهروزپرونده فعالیت بهروز – که در اینجا با نام مستعار معرفی می‌شود - مربوط به سالهای 1974 تا 1979 یعنی دوران ‏دانشجویی او در امریکاست. بهروز در آن سالها دانشجوی دانشگاه فلوریدا بوده و مثل اکثر دانشجویان ایرانی در آن ‏زمان در انجمن دانشجویان ایرانی ‏Iranian Student Association‏ که یک شاخه از کنفدراسیون جهانی ‏دانشجویان ایرانی بوده فعالیت داشته. هیچیک از این سازمان‌های دانشجویی هرگز به عنوان سازمان‌های تروریستی ‏ثبت نشده‌اند. فعالیت‌های این سازمان‌ها اغلب کمک به دانشجویان تازه وارد به امریکا در زمینه خانه گرفتن، آشنایی ‏با دانشگاه و ... بوده است. همچنین این سازمان‌های دانشجویی برعلیه رژیم شاه فعالیت داشته‌ و از جمله در شهرهای ‏برکلی و واشنگتن تظاهرات برعلیه شاه برگزار کرده‌اند. ‏بهروز به عنوان منشی انجمن دانشجویان ایرانی مسئول میز این انجمن در برنامه‌های دانشگاه بوده و اتاق کنفرانس ‏را برای برنامه‌ها رزرو می‌کرده و فعالیت‌هایی از این قبیل داشته است. بهروز و همسرش پس از انقلاب مانند ‏بسیاری دیگر از دانشجویان ایرانی به ایران برمی‌گردند. در ایران پس از انقلاب بسیاری از فعالین سیاسی دستگیر و ‏زندانی و اعدام می‌شوند. بهروز و همسرش پس از یک سال و نیم به همراه دخترشان که در این مدت در ایران بدنیا ‏آمده بود، در سال 1981 به امریکا برگشته و تقاضای پناهندگی می‌کنند.‏دختر بهروز اکنون سال آخر دوره لیسانس را در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا می‌گذراند. با اینکه این خانواده در سال ‏‏1981 تقاضای پناهندگی کرده بودند، هنوز تقاضایشان تایید نشده است. در این مدت، همسر بهروز به خاطر ‏تجربه‌های تلخ از اسلام مسیحی شده است.‏این خانواده سه سال پیش به من مراجعه کردند و گفتند که با این اوضاع ما می‌خواهیم وضعیت ما مشخص شود. آنها ‏دادخواستی به اداره مهاجرت ارائه دادند و مصاحبه گرفتند. در اولین مصاحبه پاسخ مثبت به تقاضای پناهندگی داده ‏شد که مشروط به تایید عدم سوء پیشینه از سوی ‏FBI‏ بود. ‏دو سال بعد، در مارس 2006، یک مصاحبه دیگر داشتند و اینبار مامور اداره پناهندگی درباره فعالیت‌های بهروز ‏در انجمن دانشجویان ایرانی پرسش‌هایی را مطرح کرد و از جمله پرسید که "آیا از نظر مادی انجمن دانشجویان ‏ایرانی را حمایت‌کرده‌ای؟"‏بهروز پاسخ داد که "من در آن زمان دانشجو بودم و پولی نداشتم که کمک کنم. اما گاهی برای خرید چای و یا کاغذ ‏کپی کمی پول خرج می‌کردم. اما جزئیات یادم نمی‌آید."‏هفته پیش، بلافاصله پس از تصویب قانون کمیسیون نظامی، بهروز مصاحبه دیگری داشت. اینبار مامور اداره ‏پناهندگی گفت که "سازمان دانشجویان ایرانی در لیست سازمان‌های تروریستی نیست، اما کنفدراسیون دانشجویان ‏ایرانی مورد ظن ‏under suspicion‏ است. ما می‌خواهیم بدانیم که آیا حمایت مالی بهروز از انجمن دانشجویان ‏ایرانی در ردیف حمایت مادی ‏material support‏ تعریف می‌شود و در نتیجه بهروز رزمنده دشمن ‏enemy ‎combatant‏ است." ‏این قضیه از آن روست که در سال 1981 یک بمب در سفارت ایران در شهر سانفرانسیسکو منفجر شده است (3) ‏که ممکن است به فعالیت‌های کنفدراسیون ربط داشته باشد.‏این درحالی است که بهروز پس از سال 1979 دیگر با این انجمن دانشجویی در تماس نبوده است و اصلا این انجمن ‏دانشجویان ایرانی از هم پاشیده است. ولی قانون کمیسیون نظامی توجهی به این واقعیت‌ها نداشته و بدون «محدودیت ‏زمانی» درباره گذشته افراد قضاوت می‌کند.‏در آخرین مصاحبه بهروز به نظر رسید که مامور اداره پناهندگی به نوعی در مورد پرونده بهروز حساس شده است. ‏من آنجا به آن مامور گفتم که "آیا داری پرونده کمیسیون نظامی برای بهروز سرهم می‌کنی؟"‏و او پاسخ داد که "مجبورم!"‏به مامور گفتم که" لطفا در پرونده بگنجانید که بهروز بیش از 20 سال است که ساکن امریکاست، مشغول کار و ‏زندگی شرافتمندانه بوده و هیچگونه تخلفی از مقررات و قانون امریکا نداشته است و دخترش بزودی از دانشگاه ‏ایالتی کالیفرنیا فارغ‌التحصیل خواهد شد. این فرد هیچ خطری برای دولت و ملت امریکا ندارد."‏و مامور گفت که با کمال میل این کار را می‌کند.‏من دیگر به عنوان وکیل مدافع بهروز هیچ نقشی در پرونده او نمی‌توانم ایفا کنم. این پرونده الان به ‏FBI‏ می‌رود. ‏سپس وزارت امنیت ملی ‏Dept. of Homeland Security‏ درباره پرونده بهروز تصمیم گرفته و نتیجه را به وی ‏ابلاغ می‌کنند. اگر حکم به اخراج بهروز و خانواده‌اش از امریکا داده شود، هیچ امکان دادخواست مجدد نخواهد بود.‏آینده نگری دولت در ساختن زندان ویژه مهاجرینبا توجه به این قانون، بیخود نیست که هم اکنون کمپانی هالیبرتون یکی از بزرگترین زندان‌های ویژه مهاجرین ‏امریکایی را با بودجه 385 میلیون دلار در تکزاس می‌سازد. باید در همین رابطه اضافه کنم که ‏CLEAR Act ‎که ‏به نوبه خود از نتایج حوادث پس از 11 سپتامبر است، قانون دیگری است که حقوق مهاجرین را بشدت تهدید می‌کند. ‏این قانون به صراحت دولت را موظف می‌سازد که 20 زندان جدید برای بازداشت‌ مهاجرینی که اخراج آنها در دست ‏بررسی است، ساخته شود.‏اعتراض مدافعین حقوق بشر‏سازمان‌های حقوق بشری مثل «حقوق بشر اول » و «دیده بان حقوق بشر» به این قانون اعتراض کرده‌اند چرا که ‏کودکان افریقایی که مثلا در سومالی به اجبار به سربازی برده‌ شده‌اند، بر اساس این قانون نمی‌توانند در امریکا ‏تقاضای پناهندگی کنند. ‏حتی رهبران جامعه یهودیان امریکا به کنگره نامه نوشتند و خواستار عدم تصویب این قانون شدند زیرا بر اساس ‏این قانون، اسیران یهودی که در کمپ‌های نازی‌های آلمانی زندانی بودند و مقاومت کرده‌اند، می‌توانند مورد محاکمه ‏قرار بگیرند.‏در مجموع، نهادهای حقوق بشری به همه این سری قوانینی که پس از 11 سپتامبر به تصویب رسیده و حقوق مدنی ‏را تهدید می‌کند،اعتراض کرده‌اند. «حقوق بشر اول» در یک گزارش 20 صفحه‌ای به افشای مواردی می‌پردازد که ‏دولت امریکا افرادی را که قربانی نقض حقوق بشر از سوی سازمان‌های باصطلاح تروریستی بوده‌اند، به همین دلیل ‏مجددا قربانی قانون منع حمایت مالی ‏‎ material support ban‎‏ که برگرفته از ‏USA Patriot Act‏ وREAL ID ‎Act ‎‏ است، می‌سازد و از اعطای پناهندگی به آنان یا بازگشت آنان به امریکا جلوگیری کرده و حتی آنان را زندانی ‏می‌سازد. از جمله، یک پرستار که ربوده شده و مورد ضرب و شتم قرار گرفته و مجبور به مراقبت درمانی از ‏تروریست‌ها گشته، یا یک روزنامه‌نگار که به ضرب کتک و زور و تهدید مجبور شده پول خود را به گروهی که ‏وی را مورد ضرب و شتم قرارداده بپردازد.‏همچنین به ‏CLEAR Act ‎‏ از سوی سازمان‌های مذهبی مدافع حقوق مهاجرین اعتراض شده و «حقوق بشر اول» ‏در مخالفت با آن کمپین کرده است. سازمان «حقوق بشر اول» بویژه به این نکته که اجرای این قانون ضد مهاجر را ‏به ماموران رده پایین اجرای قانون - از جمله افسران پلیس که هیچ آموزشی در این زمینه ندیده‌اند – می‌سپارد ‏اعتراض کرده است. ‏تصویب قانون به شیوه کورکورانهبسیاری از حقوقدانان به تصویب این قانون از نظر حقوقی اعتراض کرده‌اند. نانسی پلوسی ‏Nancy Pelosi ‎‏ نماینده ‏مجلس امریکا که خود به این قانون رای نداده است، گفت که اکثر همکاران وی در مجلس متن این قانون را نخوانده ‏به آن رای داده‌اند. پلوسی دراعتراض به این قانون گفته است که چنین مصوبه‌ای باعث می‌شود که دیگران نیز به ‏پیروی از امریکا معاهده ژنو را زیر پاگذارده و با سربازان امریکایی چنین برخوردی را داشته باشند.‏گروهی از قاضی‌های بازنشسته فدرال امریکا در نامه‌ای به کنگره امریکا خواهان عدم تصویب این قانون شده و حق ‏دفاع از خود درمقابل دادگاه را حقی غیرقابل انکار برای همگان دانستند و بیان کرده‌اند که این قانون استقلال سه قوه ‏را به خطر می‌اندازد. اما متاسفانه کنگره توجهی به اعتراض‌های قانونی در این زمینه نکرد و قانون را در ماه ‏سپتامبر تصویب کرد که در ماه اکتبر 2006 نیز با امضای رئیس جمهور به تصویب رسید.‏هنوز فرصت باقی استشیوه مشخص کار دادگاه‌های کمیسیون نظامی که این قانون بدانها اشاره می‌کند هنوز باید توسط کنگره تعیین شود و ‏جای تعریف آنها در قانون فعلا خالی گذاشته شده است. بنابراین هنوز فرصت باقی است که حتی همین قانون را هم ‏از این حالت بشدت تهدیدآمیز وارتجاعی خارج کرده و آن را بطور کلی و همه جانبه بهبود بخشیده و بهتر سازیم. من ‏به عنوان یک حقوقدان مدافع حقوق مدنی در امریکا تلاش خود را در راه آگاه سازی مردم و مقابله با چنین مصوباتی ‏می‌کنم و صمیمانه امیدوارم که جامعه ایرانی-امریکایی اهمیت و خطر تهدید این قانون را به درستی درک کرده و با ‏آگاهی درراه مقابله با آن اقدام کند. ‏فرصت مناسبت پس از انتخاباتبا پیروزی دمکرات‌ها در انتخابات 7 نوامبر 2006 و بدست آوردن اکثریت در کنگره امریکا، موقعیت بسیار مناسبی ‏برای چالش قوانینی که حقوق مدنی و حقوق بشر را تهدید می‌کند بوجود آمده است.‏مردم امریکا در نظرسنجی‌هایی که در روز انتخابات انجام شد، بیان داشتند که به اصول اخلاقی که پایه و بنیان شکل ‏گیری این کشور را توسط پروتستان‌ها تشکیل می‌دهد، پایبند هستند، و افزون بر آن برای جنگ با تروریسم اهمیت ‏قائل هستند. در عین حال، می‌بینیم که به جمهوری‌خواهان رای ندادند. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که آنها با پایبندی ‏خود به صداقت اصولی و مبارزه با تروریسم، صداقت جمهوری‌خواهان را در جنگ اعلام شده علیه تروریسم باور ‏ندارند. به بیان دیگر، آنها به مبارزه با تروریسم پایبند هستند، اما بهانه رئیس جمهور برای محدود کردن آزادی‌های ‏دمکراتیک و تهدید حقوق مدنی را نمی‌پذیرند و رئیس جمهور نباید از چنین قدرت اجرایی عظیمی که تنها برای ‏مواقع جنگ تعیین شده، در زمان عادی مثل شرایط حاضر برخوردار باشد.‏کنگره جدید فرصت خوبی فراهم می‌آورد برای اینکه مردم با نماینده‌های خود تماس بگیرند و از آنان بخواهند که همه ‏قوانین تصویب شده پس از 11 سپتامبر را مورد بازبینی قرار دهند. بخشی از این قوانین باید باقی بماند، بخشی لغو ‏شود، و بخشی دیگر تغییر یابد. زیرا در شرایط حاضر ما درگیر جنگ به معنی واقعی کلمه با تروریسم نیستیم، بلکه ‏در حال مبارزه با تروریسم برای ریشه کن کردن آن هستیم، همانطور که با مواد مخدر مبارزه می‌کنیم. اما جنگ با ‏مواد مخدر دلیل بر این نیست که کشور شرایط جنگی داشته باشد و به رئیس جمهور اختیارات نامحدود بدهد. ‏قوانین تصویب شده پس از 11 سپتامبر به نوعی گول زننده است زیرا نام‌های بسیار میهن‌پرستانه و مثبت به خود ‏گرفته است، مثل ‏USA Patriot Act‎، ‏REAL ID Act ‎، و ‏CLEAR Act ‎‏. اما این قوانین به شیوه‌ای در هم ‏تنیده شده که در کنار یکدیگر زمینه و بستر نقض کلیه قوانین مدنی فرد یا افراد مورد سوءظن را فراهم می‌آورد. من ‏به عنوان یک آکادمیک حقوقدان، ظرافت طراحی این قوانین را که همه جنبه‌های امر را پوشش می‌دهد، از نظر فنی ‏قابل تحسین می‌دانم. اما این قوانین با همه قدرت و ظرافت عملش، نباید ما را بترساند. ما به عنوان شهروندان این ‏کشور، نقشی در ساختن این دمکراسی داریم و باید برای بهبود این قوانین اقدام کنیم.‏سهم ما در مبارزه برای تحکیم حقوق مدنی‏‏ اکنون نوبت ما فرا رسیده است که سهم خود را در مبارزه برای تحکیم حقوق مدنی در این کشور، یعنی همان چیزی ‏که ما را به عنوان مهاجر به اینجا کشانیده است، ادا کنیم. ما می‌‌توانیم و به نوعی وظیفه داریم که جنبش حقوق مدنی ‏در امریکا را یک گام پیشتر برده و برای استحکام پایه‌های دمکراسی در این کشور که خواست همه شهروندان آن ‏است، تلاش کنیم. این نه فقط برای خود ما، بلکه برای فرزندان ما و نسل‌های آینده نیز اهمیت دارد. ‏اولین گام اساسی در این زمینه آگاهی درباره این «قانون کمیسیون نظامی» است و امیدوارم که همین گفتگو در این ‏زمینه موثر باشد. آگاهی همیشه توانمندی را بدنبال دارد و بدون آگاهی نمی‌توان اهمیت کار را درک کرده و شروع ‏به عمل کرد. امیدوارم هر کسی پس از آنکه این قانون و دامنه عمل آن را دریابد، راهی برای تغییر اجتماعی به شیوه ‏دمکراتیک و مسالمت آمیز پیدا کند. ما نسل اول و دوم مهاجرین در راستای ادامه جنبش مدنی در این کشور می‌توانیم ‏حقوق شهروندی خود را با قوانین مناسب استحکام بخشیده و تضمین کنیم. در واقع با آگاهی و باور به تغییرات ‏اجتماعی است که چنین قوانینی می‌تواند تصویب شود. مردم امریکا با رای خود در 7 نوامبر نشان دادند که به تغییر ‏اجتماعی باور داشته و در راه آن گام برمی‌دارند. ‏گام بعدی پس از آگاهی این است که تک‌تک شهروندان با نمایندگان کنگره تماس گرفته و از آنها بخواهند که در ‏کمیسیون‌های قضایی مجلس نمایندگان و سنا همه این قوانین ضد تروریستی را بازبینی کرده و در مورد هر یک ‏بحث باز ‏hearing‏ داشته باشند یعنی نظر افراد متخصص موافق و مخالف خارج از کنگره را درباره هریک از ‏قانون‌های مربوطه جویا شوند و موارد اعمال این قوانین را در پرونده‌های مشخص مشاهده و بررسی کنند تا بتوانند ‏به درستی تصمیم بگیرند. متاسفانه همه این قوانین بدون بحث ‏hearing‏ تصویب شده است و گاه چسبیده به یک ‏قانون دیگر ‏‎(appropriations)‎، مثلا همراه با بودجه سربازان امریکایی در عراق، که تصویب آن ضروری بوده ‏و از همین رو قانون ضد تروریستی هم به تصویب رسیده است. من امیدوارم که در بازنگری به این قوانین، از همه ‏حقوقدانان و متخصصین و افرادی که از نظر حقوقی به این قانون ها اعتراض کرده‌اند، فرصت اظهارنظر دراینباره ‏داده شود و پس از آن در کنگره رای گیری شود.‏آگاهی ما درباره اصول بنیادین دمکراسی در این کشور و شیوه عمل سه قوه و استقلال آنها از همدیگر از زاویه نگاه ‏حقوقی به همه اینها بسیار مهم است. در این «قانون کمیسیون نظامی» می بینیم که توازن قوا زیر پا گذارده شده و ‏نیروی نظامی، قوه قضائیه را کنار گذاشته و کار آن را خودسرانه انجام می‌دهد.‏خوش‌بینی به آینده دمکراسی ‏من به تغییر این قانون خوش‌بین هستم و فکر می‌کنم که می‌تواند درست شود زیرا این دوران فصلی از تاریخ تدوین ‏قانون در این کشور و بطور کلی تمدن بشری است. در تصویر بزرگتر که نگاه کنید، می‌بینید که این نیز بگذرد!‏از این لحاظ من زیاد بدبین نیستم و فکر نمی‌کنم این آخر کار برای شهروندان خاورمیانه‌ای-امریکایی باشد. این برهه ‏کوتاهی در مسیر تداوم زندگی بشر و تاریخ بشری است که قابل تصحیح است و ما نقش بسیار موثری در این روند ‏تصحیح می‌توانیم داشته باشیم.‏پناهگاه حقوقی جامعه ایرانی-امریکاییارگان «پناهگاه حقوقی ملی برای پیشبرد جامعه» نهادی است که بخاطر حوادث پس از 11 سپتامبر بوجود آمد تا ‏حقوق بشر و کرامت مهاجرین خاورمیانه و آسیای جنوب شرقی را در امریکا حمایت کند. کرامت انسانها برای من ‏اهمیت ویژه دارد. آنچه در دادگاه‌ها یا مقابل رسانه‌ها یا سیاست‌گزاران یا مراکز آموزش ترویج می‌کنم اتحاد با حفظ ‏تفاوت‌ها است. ما می‌توانیم متحد و در عین حال متفاوت باشیم! گرچه ظاهرا اتحاد و تفاوت با هم نمی‌توانند جمع ‏شوند، اما در واقع اینطور است! کسانی را که من در دادگاه وکالتشان را به عهده دارم، از مذهب‌های گوناگون، ‏فرهنگ‌های مختلف و رنگ‌پوست‌های مختلف هستند.‏درخواست من از کسانی که گزارش این گفتگو را می‌خوانند این است که نگرش خود را از هویت خود به عنوان ‏ایرانی یا ایرانی-امریکایی یا اهل خاورمیانه گسترش داده و خود را در زمینه اتحاد گسترده‌تری ببینند که این کشور ‏را تشکیل می‌دهد. زیرا این جداسازی هویت‌ها به ضررماست. تعداد ما اندک است اما در اتحاد است که نیرو می‌یابیم ‏و در اتحاد با همه شهروندان کشورهایی که شرایط مشابه دارند، همه آن 25 کشوری که ثبت‌نام ویژه شامل حال آنها ‏می‌شد، قدرت می‌یابیم. ‏علاوه بر آن، ما باید به نیت نیک مردم امریکا اعتماد کرده و با تکیه به همه شهروندان امریکایی جلو برویم تا این ‏کشور جای بهتری برای زندگی همه ما باشد و همه ما در کنار هم از امنیت این کشور دفاع کنیم.‏تحکیم نهاد مدنی مدافع حقوق ما‏نکته مهم در عملکرد دفاعی از حقوق مدنی مساله توانایی ابتکار و قدرت عمل است که بتوانیم این نهاد مدنی دفاع از ‏حقوق جامعه مهاجران خاورمیانه و آسیای جنوب شرقی را که بویژه در دفاع از حقوق مدنی جامعه ایرانی-امریکایی ‏بسیار فعال است، تثبیت کنیم و جایگاه آن را به عنوان یک پناهگاه حقوقی در جامعه امریکا استتحکام ببخشیم. این ‏نهاد حقوقی باید در جامعه ریشه داشته باشد و از ثبات کافی برخوردار باشد تا بتواند بطور مستمر و پیگیر در راه ‏دفاع از حقوق مدنی ایرانی-امریکایی‌ها تلاش کند. ما باید بتوانیم وکیل‌های دیگر را استخدام نموده و اینگونه ‏فعالیت‌های حقوقی را نه تنها ادامه داده بلکه گسترش دهیم.‏ما‎ ‎باید بتوانیم با سیاست‌گزاران و کنگره امریکا در تماس باشیم، باید بتوانیم با رسانه‌های جمعی امریکا در تماس ‏باشیم و همه شهروندان امریکا را در اینگونه بحث‌ها مخاطب قرار دهیم. آگاهی رسانی بسیار مهم است و مذاکره ‏مستقیم با نمایندگان کنگره در این زمینه‌ها اهمیت حیاتی دارد.‏طی پنج سال گذشته، پس از آنکه من کار تدریس حقوق در دانشگاه را رها کرده و این پناهگاه حقوقی را بنیان نهادم، ‏همه کارها را – از جمله دفاع از 1000 پرونده پس از 11 سپتامبر – با کمک افرادی که داوطلبانه در این نهاد ‏خدمت می‌کنند، انجام داده‌ام. اکنون زمان آن فرا رسیده است که این نهاد ورای توانایی‌های فردی من رشد کرده و ‏ریشه خود را در جامعه مستحکم سازد تا بتوانیم بطور مداوم وبا برنامه‌ریزی برای آینده کار گفتمان امنیت ملی را ‏دررابطه تنگاتنگ با امنیت حقوق فردی در جامعه امریکا پیش ببریم و بطور موثر در این زمینه اقدام کنیم. این امر ‏نه تنها برای آینده خودمان بلکه برای آینده فرزندانمان اهمیت دارد. و این امر در درجه اول با یاری کسانی انجام پذیر ‏خواهد بود که از نتیجه این خدمات حقوقی بهره می‌برند.‏تاریخ فردا را بسازیماکثر کارهای حقوقی ما در این نهاد در حال حاضر با تخفیف و یا بصورت مجانی انجام می‌پذیرد. این از آن روست ‏که من باور دارم که هر کسی حق استفاده از کمک حقوقی دارد، همانطور که هر کسی حق استفاده از درمان و ‏مراقبت‌های بهداشتی را دارد. هیچ کسی نباید مجبور به انتخاب بین بازداشت و داشتن وکیل شود، همانطور که نباید ‏میان بیماری رو به مرگ و درمان انتخابی باشد. اهمیت این مساله برای من تا این حد است! از همین رو این مرکز ‏را تا کنون به این صورت راه برده‌ایم. اما واقعیت این است که این نهاد حقوقی کار خود را ماه به ماه پیش می‌برد، و ‏من از جیب خود هزینه آن را می‌پردازم و در کنار فعالیت در این نهاد، برای امرار معاش خود هنوز به کار تدریس ‏حقوق در دانشگاه بطور نیمه وقت مشغول هستم. به این ترتیب ما نمی‌توانیم از همه نیروی لازم استفاده کنیم و حتی ‏نمی‌توانیم روی کار باثبات آینده برنامه‌ریزی کنیم. این نه بخاطر آن است که ما به اندازه کافی پرونده برای کار ‏حقوقی نداریم، زیرا تعداد زیادی افراد نیازمند به کمک حقوقی در این زمینه هستند. از سوی دیگر، وکیل‌های زیادی ‏وجود دارند که مایل به کار در این زمینه هستند، اما ما قادر به پرداخت حقوق و استخدام آنها نیستیم و آنها برای مدت ‏کوتاهی در اینجا کار داوطلبانه می‌کنند.‏صادقانه بگویم اگر من خانواده‌ای نداشتم که حاضر به حمایت مالی از این نهاد حقوقی نبود، من نیز نمی‌توانستم این ‏کار را ادامه دهم. اما حمایت از یک پناهگاه حقوقی برای جامعه مهاجر ایرانی نباید تنها بر دوش یک خانواده باشد، ‏و نمی‌تواند در دراز مدت به این شکل ادامه پیدا کند. ما باید این نهاد را مستحکم سازیم، مثل نهاد دفاع از حقوق مدنی ‏سیاهپوستان NAACP، و یا نهادی که برای دفاع از حقوق مدنی ژاپنی‌ها شکل گرفت ‏Asian Law Caucus‏. ما ‏در این پناهگاه حقوقی به همان اندازه که آماده یاری‌رسانی به جامعه مهاجر هستیم، نیازمند کمک ‌این جامعه نیز ‏هستیم. ‏هرکسی می‌تواند به شیوه‌ای در این زمینه کمک کند. کمک مادی یک راه است، راه‌های دیگری هم وجود دارد که ‏افراد با توجه به توانایی‌های خود می‌توانند اینکار را انجام دهند. برخی می‌توانند فیلم مستند از این تجربه‌های نقض و ‏دفاع از حقوق مدنی جامعه مهاجر بسازند، کارهنری و تئاتر انجام دهند، کتاب بنویسند، و دراینباره صحبت و ‏سخنرانی کنند. و همه اینها بخشی از مجموعه‌ حوادث کنونی خواهد بود که تاریخ فردا را می‌سازد.‏من می‌خواهم همگان را تشویق کنم که صدایشان را در این مجموعه ثبت کرده و به گوش آیندگان برسانند. بیایید ‏ببینیم که آیا ما می‌خواهیم آیندگان از ما چه تصویری داشته باشند؟ ما امروز این قدرت را داریم که آیندگان را آموزش ‏دهیم، بطوری که این حوادث فراموش نشوند، بهروز و پیمان فراموش نشوند. این است آن چیزی که مرا امیدوار ‏می‌سازد.‏
‎* http://www.nlsca.com/pres.htm‎** http://www.nlsca.com‎*** http://hright.iran-emrooz.net/index.php?/hright/more/11047/‎1. http://en.wikipedia.org/wiki/Military_Commissions_Act_of_2006‎‎2. http://www.tkb.org ‏3. انفجار بمب در سفارت ایران در سانفرانسیسکو در سال 1971 اتفاق افتاده است، اما در اسناد و مدارک مورد ‏بحث سال 1981 قید شده است.

Monday, November 20, 2006

دعوت به مراسم بزرگداشت فروهرها


مراسم بزرگداشت هشتمين سالگرد شهادت دو سرو سرفراز آزادی و مردمسالاری و استقلال ايران شهيدان داريوش فروهر و پروانه فروهر روز چهارشنبه يكم آذرماه ١٣٨٥ از ساعت ٣٠/١٦ الی ١٩ بعد از ظهر در خانه آن دو شهيد واقع در خيابان سعدی شمالی خيابان هدايت كوچه شهيد مرادزاده پلاك ٢٢ برگزار می‌گردد

هم ميهنان هشت سال از فاجعه قتل داريوش و پروانه فروهر می گذرد

ما فرزندان هميشه داغدار را در بزرگداشت آن دو سردار ميهن تنها مگذاريد

.زمان: چهارشنبه يكم آذر ماه از ساعت ٣٠/١٦ الی ١٩ بعد از ظهر

مكان: خيابان سعدی شمالی، خيابان هدايت كوچه شهيد مراد زاده پلاك ٢٢ خانه فروهرها

پرستو فروهر- آرش فروهر

* * *

اوست پايدارمراسم بزرگداشت هشتمين سالگرد شهادت دو سرو سرفراز آزادی و مردمسالاری و استقلال ايران

شهيدان داريوش فروهر و پروانه فروهر روز چهارشنبه يكم آذرماه ١٣٨٥ از ساعت ٣٠/١٦ الی ١٩ بعد از ظهر در خانه آن دو شهيد واقع در خيابان سعدی شمالی خيابان هدايت كوچه شهيد مرادزاده پلاك ٢٢ برگزار می گردد. ستاد بزرگداشت مراسم فروهرها

***

پاينده ايران ای آفريدگار پاك تو را پرستش می كنم و از تو ياری می جويم خون هرگز نخسبدهم ميهنان:چهارشنبه

يكم آذر ماه هشتمين سالگرد شهادت شهيدان داريوش فروهر و پروانه فروهر، رهبران حزب ملت ايران، رهروان راستين نهضت ملی ايران و مصدق بزرگ است. با شركت خود در آئين بزرگداشت اين فرزندان خلف ملت، از خون به ناحق ريخته شده آنها پاسداری كنيد

.زمان: چهارشنبه يكم آذر ماه ١٣٨٥ ساعت ٣٠/١٦ الی ١٩ بعد از ظهر

مكان: خيابان سعدی شمالی، خيابان هدايت كوچه شهيد مراد زاده پلاك ٢٢ خانه فروهرها

دبيرخانه حزب ملت ايران

عکس:سمت چپ منصور اسانلو و سمت راست ابراهیم مددی

خبر فوری!منصور اسانلو دستگیر شد
یک شنبه، 28 آبان ماه 85، منصور اسانلو، رئیس هیات مدیره ی سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران، به همراه ابراهیم مددی، نایب رئیس سندیکا ، در تقاطع خیابان های فرجام و رشید، در حوالی میدان رسالت، مورد ضرب و شتم قرار گرفت و پس از شلیک تیر هوایی توسط افراد لباس شخصی، بازداشت شد.اسانلو که به تازگی پس از ماه ها تحمل حبس انفرادی به خانه بازگشته بود، پیش از حبس ، چندین بار در دفتر سندیکا ، مورد ضرب و شتم قرار گرفته که منجر به بریده شدن زبانش گردیده بود

www.kosoof.com عکس وخبر از کسوف

Sunday, November 19, 2006


دانشجویان و ایرانیان در تظاهراتی ضرب و شتم مصطفی طباطبایی نژاد توسط پلیس را محکوم کردند

راديو فردا : امروز شنبه محمدعلی حسینی سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی با محکوم کردن ضرب و شتم مصطفی طباطبایی نژاد دانشجوی ایرانی تبار توسط پلیس دانشگاه یو سی ال ای خواستار مجازات عاملین حادثه و اعاده حیثیت دانشجوی مضروب شد. روز جمعه جمعیت کثیری از ایرانیان، دانشجویان دانشگاه لس آنجلس و گروه های مدافع حقوق بشر در یک تظاهرات گسترده در محوطه دانشگاه، خواهان تحقیقات فوری درباره استفاده پیاپی پلیس از اسلحه شوک الکتریکی در مقابله با دانشجوی ایرانی که از ارائه کارت شناسایی خود به آنها خودداری کرده بود شدند. این واقعه که سه شنبه شب گذشته در کتابخانه دانشگاه UCLA رخ داد، توسط یکی از دانشجویان فیلمبرداری شد و ساعاتی بعد فیلم در شبکه اینترنت به نمایش در آمد. استفن یاگمن وکیل حقوق شهروندی مصطفی طباطبایی نژاد جوان 23 ساله ایرانی تبار که در آمریکا و یک خانواده بهایی به دنیا آمده، امروز به طور جداگانه اعلام کرد ثابت خواهد کرد پلیس دانشگاه مصطفی را به خاطر برخورداری از شکل و شمایل اهالی خاورمیانه مجبور به ارائه کارت شناسایی کرده است

Saturday, November 18, 2006

اطلاعيه جمعی از کارگران ايران خودرو

کارگران ايران خودرو احکام صادره عليه فعالين کارگری را شديدآ محکوم کرده و خواهان لغو فوری آن می باشند
همکاران گرامی و دوستان کارگر
مدعیون حمایت از مستعضفان يکبار ديگر نيت خود رادر مقابل کارگران ايران نشان دادند آنها يکبار ديگر برای همبستگی با سرمایه داران و برای چلوگيری ازهرگونه تشکل و هر گونه اعتراض و اعتصاب که حق مسلم کارگران است دست به کار شده و شديد ترين احکام را عليه کارگرانی که در مراسم روز اول ماه مه که به جرم شرکت در گراميداشت مراسم روز جهانی کارگردر شهر سقز دستگير شده بودند صادر کردند
دوستان و همکاران گرامی
کارگران حق دارند روز جهانی کارگر را گرامی بدارند هيچ کسی حق ندارد مانع شرکت کارگران در گرامی داشت روز جهانی کارگر شود
مسولان انتظامی و قضائی که در سال 83 به مراسم روز کارگر حمله کرده و عده ای از کارگران شرکت کننده در اين مراسم را دستگير کرده بودند به جائی معذرت خواهی از کارگران بعد از حدود چند سال امروزحکم زندان برای آنها اعلام کرده اند
همکاران گرامی و دوستان کارگر
اول ماه مه روز جهانی کارگر است در اين روز کارگران حق دارند که ياد کارگران کشته شده در شهر شيکاکو را گرامی بدارند اين روز روز جهانی کارگران است همه کارگران سراسر جهان اين روز را گرامی می دارند و کارگران ايران نيز حق دارند در اين روز در مراسم های مستقل خود جدا از تشکلهای دولتی شرکت کرده و مطالبات خود را مطرح کنند در تقويم ايران نيز اين روز روز رسمی برای کارگران است.ولی متاسفانه عليرغم تعطيلی اين روز سرمايه دارن ايران حاضر نشده اند اين روز را به عنوان روز تعطيلی بپذيرند و ما شاهد هستيم در اکثر واحدهای کارگری کارگران را وادار می کنند که در اين روز در سر کار حاضر شوند. دولت ايران حاضر نيست اين روز را به عنوان روز کارگری بپذيرد برای همين است از شرکت کارگران در اين روز چلوگيری کرده فقط مجوز راهپيمائی را به تشکل خاص دولتی آن هم در جاهای دور از دسترس کارگران وآن هم نه بخاطر مطرح کردن مطالبات کارگران ویا نه برای گرامی داشت روز کارگر بلکه به خاطر ابزاری برای نشان دادن حضور کارگران می دهد
در حاليکه کارگران ايران هر روز شاهد تجاوز به حقوق خودشان هستند در حاليکه هزاران کارگر ماهها حقوق دريافت نکرده اند در حاليکه روزانه در شرکت ما دهها کارگر اخراج می شوند وهنوز کارگران شرکت کننده در اعتصاب اسفند ماه سال گذ شته و کارگران اخراجی شرکت واحد به سرکار باز نگشته اند .در حاليکه در اثر نا امنی محيط کار دهها نفر از دوستان ما جان خود را از دست داده اند و دها نفر قطع عضو شده و در کنج خانه افتاده اند در حاليکه هيچکسی و هيچ قاضی به فرياد کارگران نساجی ها و غيره که هر روز تعطيل و کارگران خودرا اخراج می کنند نمی رسند.در حاليکه شرکتهای پيمانکاری هر روز به حقوق ما کارگران تجاوز کرده و حتی حقوق قانونی وزارت کار را به ما نمی پردازند در حاليکه وهنوز مسله قرار دادهای موقت به قوت خود باقی است و شرکتهای دولتی همچون شرکت ما با تحميل قراردادهای موقت در کارهای دائم ما را برده وار استثمار می کنند
در حالیکه اصلاح قانون کاربه نفع سرمایه دارن و اعتراض کارگران علیه اصلاح آن در جلو مجلس ادامه دارد
زمانی که کارگران قزوين و کاشان و سنندج و ماهشهر و دهها شهر ديگر برای گرفتن حقوق خود مقابل مجلس جمع شده اند و هيچ کسی پاسخگوی آنها نمی باشد صدور احکام بر عليه فعالين کارگری که حاضر نيستند تن به هر کاری بدهند چه معنائی غير از ضد يت با خواست کارگران دارد.ما کارگران ايران خودرو اين احکام صادره عليه کارگران شهر سقز را محکوم کرده و از همه دوستان کارگر می خواهيم در هر جا که هستند عليه اين احکام صادره اعتراض کنند و از قاضی صادر کننده احکام می خواهيم که به خاطر توهين به طبقه کارگر به خاطر صدور اين احکام واهی از کارگران ايران معذرت خواهی کند و به جای صدور زندان بر عليه کارگران به فرياد هزاران کارگر برسد که چندين ماه است حقوق دريافت نکرده اند
زنده باد همبستگی کارگران
جمعی از کارگران ايران خودرو 22/8/85